۱۳۹۵ آذر ۱۸, پنجشنبه

فلسفه جنایت


فلسفه جنایت

« جنایت » به لحاظ لغت از ریشه « جن » است پس معنای لغوی آن جن زده گی تا سر حد فعالیت و به سر
انجام رسیده گی می باشد لذا غایت جنون می باشد.
جنون یعنی رسوخ جن در نفس آدمی. پس ھویت و اراده و ھوش و روح فرد بایستی در خویشتن نباشد و
در جای دیگری مقیم شده و مسخّر گشته باشد در یک شی ( تلویزیون، کامپیوتر،اتومبیل...... ) و یا یک
فرد دیگری (ھمسر یا معشوق). و امّا نفس خود آن شی یا فرد کجاست؟ در توست و تو را به تسخیر
آورده است و درجھت اھداف خود تحت فرمان گرفته و بھرکاری وامیدارد. پس جن تو بواسطه نفس آن فرد
یا چیز دیگر بر تو رخنه می کند. زیرا اجنّه ھمواره از وجود انسان بعنوان یک وسیله استفاده می کنند.
ھر جنایتی بخاطر تصاحب و تملک چیز یا کسی انجام می گیرد. زیرا فرد از خود – بیگانه در قحطی وجود
است و می خواھد از طریق تصاحب یک چیز دیگری احساس وجود نماید. چنین واقعه ای معمولاً تحت
عنوان « عشق » تقدیس می شود و لذا ھر جنایتکاری عشق را علت بدبخت شدن خود می داند. در اینجا
عشق نام مستعار جنون است که جنایت را ممکن می سازد.

(معرفی یک واژة جدید)

« تَجنّن »

تجنّن مثل تحقق، توحش، تظاھر ، تفاخر، تذبذب ، تجدد و ....
تجنّن که بنظر میرسد یک واژه من در آوردی باشد به معنای خود را به عمد جن زده و دیوانه نشان دادن
است: جنون نمائی! به تجربه و تحقیق و مشاھده دقیق به این نتیجه بدیھی رسیدیم که ھر جنون واقعی
با جنون نمائی عمدی شروع شده است. تجنّن مقدمه واجب و حتمی ھر جنونی است.
کسی که خود را به دیوانگی می زند برای رفع ھر نوع مسئولیت از خویشتن در قبال دیگران است و لذا
چنین امری براستی محقق می شود و لذا خواسته فرد ھم به فعل در میآید و اجابت میشود. براستی
که آدمی به ھمه خواسته ھایش در ھمین دنیا نائل می شود بشرط اینکه جدّی و پیگیر باشد. اگر
خواسته فردی این باشد که لااقل یک نفر مشخص، جنون او را باور کند حتماً چنین میشود و بالاخره باور
می شود.
حرف ت در عربی دارای ذات ارادۀ فعّال بشر است و مولّد ھر تلاش مثبت و منفی می باشد.
اگر تاکنون واژه « تجنّن » پدید نیامده به دو دلیل بوده است یکی جدید بودن چنین واقعه و تلاشی در بشر
است و دیگری مخفی بودن و مشکوف نبودن این واقعیت بشری است. ھر واژه ای محصول نیاز به بیان
یک حقیقت است و لذا ھر واژه ای در ھر فرھنگی دارای عمری است و قدمتی ویژه و معیّن دارد.
خود را به جنون زدن یک تلاش مدرن بشر است و در ایّام قدیم بسیار اندک بوده است و لذا تبدیل به واژه
نشده است ولی بھتر از این مشکوف نبودنش می باشد. زین پس این واژه را نیز به فرھنگ لغات بیفزائید.
زین پس واژه ھای دیگری نیز عرضه می کنیم.
بی اراده شدن بشر مدرن در سلطه مطلقه تکنولوژی مھمترین زمینۀ پیدایش تجنّن است تا توجیه وضع
موجود باشد و جان کندن اراده بشر در قبال اراده تکنولوژی را ختم نموده تا او را یکسره و راحت نماید.

دایرالمعارف عرفانی جلد سوم ص 72
استاد علی اکبر خانجانی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.