۱۳۹۷ فروردین ۱۱, شنبه

زن و خانواده و عاطفه

زن و خانواده و عاطفه

۱۲۱- زنی که استقرار در خانه را در شأن خود نمی داند اصلاً همسرش را در شأن خود نمی داند وچنین زنی آشکارا کافر است و مشغول جنگ با خداست. پس عذابش خروج از خانه است و تن دادن به حمالی و بیگاری و جلوه گری و هرزگی در بازار تحت هر عنوانی که باشد اشتغال یا تحصیل علم و هنر و امثالهم. زیرا زنی که براستی شوهرش را در شأن خود نمی داند بایستی طلاق بگیرد و برود دنبال شوهری که لایقش باشد نه اینکه بماند و دسیسه و خیانت کند آنهم تحت عنوان ایثار بخاطر فرزندان که دروغی بزرگتر است. زیرا زنی که شوهرش را لایق خود نمی داند بی تردید به فرزندانش هم کمترین عاطفه ای ندارد و این یک قانون طبیعی است. این قاعده در باره مردان نیز صادق است.

۱۲۳- امروزه در جامعه ما تقریبا اکثر قریب به اتفاق زنان و مردان، همسران خود را درشأن خود نمی دانند به لحاظ مادی یا معنوی. واین واضحترین نشانه حاکمیت کفر پنهان در خانواده هاست که منشأ همه مفاسد است ...

استاد علی اکبر خانجانی
کتاب آخرالزمان خانواده " تمدن بچه ننه"

۱۳۹۷ فروردین ۱۰, جمعه

برابری و یا تضاد بین زن و مرد

برابری و یا تضاد بین زن و مرد


۱۹۹- هر چیزی در مرد مشابه اش در زن معنا و خاصیت و بروز کاملاً متضادی دارد هم به لحاظ جمال و رفتار و گفتار و سلیقه و هم به لحاظ صفات و ذهنیت و احساسات و اراده. همانطور که ظاهر و باطن هر چیزی متضاد است زن و مرد هم ظاهر و باطن انسان هستند. به همین دلیل تشابهات بین زن و مرد در حقیقت تضادهای آنهاست و بالعکس. و نیز به همین دلیل برابرسازی زن و مرد که آرمان مالیخولیایی تمدن جدید است به معنای دشمن سازی این دو با یکدیگر است. این اساس روانشناسی جنسیت است که من آنرا بر حقوق واقعی اش استوار نموده ام و بدین ترتیب بنیاد هر روان شناسی را فراهم کرده ام و ابطال روان شناسی مدرن غرب را واضح ساخته ام.

۲۰۰- من امروزه تنها کسی هستم که صاحب " علم کتاب " می باشم.

استاد علی اکبر خانجانی
کتاب " هستی بایستی "

۱۳۹۷ فروردین ۹, پنجشنبه

احمق کیست؟


احمق کیست؟  

۸۴- احمق کسی است که شکایتی دارد. ولی احمق تر کسی است که شکایتی را باور می کند. و احمق تر از این کسی است که می خواهد به داد کسی برسد. و من همه این انواع و درجات حماقت را طی کردم و به کمال حماقت رسیدم و از آنجا بر حماقت خویش بیدار شدم و از حماقت رهیدم.

استاد علی اکبر خانجانی
کتاب" هستی بایستی"

۱۳۹۷ فروردین ۶, دوشنبه

ناجی موعود

ناجی موعود

۲- امید به نجات بواسطه ظهور ناجی موعود، تنها ایمان و اتصال بشر آخرالزمان به خداوند است. بشری که رسالت انبیای سلف را عینا و ذهناً از دست داده و خدای آسمانی نبوتها پاسخگوی گمشدگی او نیست و وجودش را معنا و هویت نمی بخشد و گویی خدای آسمان مرده است. ناجی آخرالزمان همان ظهور خداوند در عالم خاک و از کالبد بشر است.

۳- وعده ظهور ناجی موعود فقط مربوط به عرصه ختم نبوت و آخرالزمان هم نیست ولی در این دوره این وعده و باور هزاران بار شدیدتر شده است....

۵- انسانی که در طلب و انتظار و جستجوی ناجی است یا این ناجی و امام را در خویشتن می یابد که خود مقام امامت است و یا امامی را در بیرون از خود می یابد و به او متهعد و مربوط میشود که این هدایت است. ارتباط با خدا در خویشتن و یا در وجود یک پیر روحانی.

استاد علی اکبر خانجانی
کتاب امام زمان(عج) کیست؟

۱۳۹۷ فروردین ۵, یکشنبه

زن فمنیست

زن فمنیست

۴۰-  زن فمنیست از اینکه مرد نیست از همه مردان متنفر است. اینست عصاره فمنیزم! این نوع زنان اگر هم ازدواج کنند با مردان زن صفت و بلکه همجنس گرا ازدواج می کنند زیرا در واقع خود را مرد می دانند و در جستجوی یک زن هستند. و چون وارد زندگی می شوند بناگاه می یابند که به چه دامی افتاده اند. زیرا هم باید مرد باشند و هم زن. یعنی کل بار جسمی و جنسی و اقتصادی و اجتماعی زندگی را باید حمل کنند.

استاد علی اکبر خانجانی
کتاب " حقِ بودن" ص ۲۸

۱۳۹۷ فروردین ۴, شنبه

خوشبختی

خوشبختی

۲۰۴- من تنها انسانی هستم که مقامی برتر از خوشبختی را به بشریت نشان داده ام و اینکه انسان حیف است که خوشبخت باشد این در شأن جانوران است. من بزرگترین دشمن خوشبختی بشرم. هر خوشبختی با دیدن من احساس بدبختی می کند و دشمن من می شود.

استاد علی اکبر خانجانی

کتاب هستی بایستی

۱۳۹۷ فروردین ۳, جمعه

عشق و ایثار

ایثار

۴۴۰- "من خودم را تباه می سازم و به زجر و خواری می اندازم و فدا می کنم تا تو خوشبخت شوی": خیلی غلط می کنی ای آدم خوار حقه باز! ابلیس هم این نمایش را بازی کرد و تا ابد پشیمان شد و اگر اندکی محبت و معرفت در باره خدا می داشت دست به این بازی نمی زد و ملعون خدا و خلق او نمی شد و به عذاب ابدی مبتلا نمی گشت. منظورم خباثتی مزمن است که نقاب عشق و ایثار بر صورت دارد و بر قربانیان خود منت هم می نهد. منتی که "عشق" نامیده شده است که نام واقعی اش شیطنت است. بدین ترتیب تمامیت معنای شیطان چنان تعریف شد که دیگر هرگز قابل تحریف نباشد.

از کتاب "هستی بایستی" استاد علی اکبر خانجانی

۱۳۹۷ فروردین ۲, پنجشنبه

مهریه ازدواج

مهریه ازدواج
۱۴۵- معضله مهریه نمونه دیگری از شرک و نفاق و دروغی است که در خانواده های سنتی عصر جدید تبدیل به یک فاجعه ملی شده است. مهریه نجومی که در آغاز سند عشق و ایثار مرد به زن است و در پایان سند جنون و جنایت می شود. در آغاز سند استحکام خانواده است و در پایان سند انهدام!

از کتاب "آخرالزمان خانواده- تمدن بچه ننه" استاد علی اکبر خانجانی ص ۲۵

۱۳۹۶ اسفند ۲۹, سه‌شنبه

با بیماران

با بیماران

هیجکس چون من، شما را نمی شناسد ای دغلبازانی که اینک به دغل خود مبتلایید! چرا که خود من نیز تا همین دیروز دغلبازترین و لذا بیمارترین شماها بودم.

از شدت تمارض به قصد جلب محبت به مرض رسیدید و بدین ترتیب اینک به همان شدت که به کام رسیده اید ناکامید. چرا که مریض شدید ولی با کمال حیرت می بینید که هیچکس شما را دوست ندارد و بلکه تاب تحمل شما را نیز ندارد و این است که راستی راستی مریض شدید و دیدید که فقط بواسطه این مرض است که می توانید این حقیقت کشنده و نابود کننده را تحمل کنید و صدایش را در نیاورید.
...

آری همه شما بیمار بی محبتی هستید، بیمار بی مادری، بیمار منفوریت! پس رجوع شما به پزشک همانا خود- فریبی مضاعف شماست و می دانید. پس اینک ...

از کتاب "ابر انسان" استاد علی اکبر خانجانی ص ۲۹

۱۳۹۶ اسفند ۲۸, دوشنبه

با بازیگران

با بازیگران
ای بازیگران وادی عدم که نقش وجود را بازی می کنید! در این نقش ها آیا احساس وجود می کنید؟
برخی از شما نقش غنی را ایفا می کنید و برخی نقش فقیر را، برخی نقش قاتل را و برخی نقش مقتول را، برخی نقش خوشبخت و برخی نقش بدبخت را، برخی نقش عاقل و برخی نقش دیوانه را، برخی نقش عاشق و برخی نقش معشوق را، برخی نقش خوب و برخی نقش بد را، برخی نقش مؤمن و برخی نقش کافر را و ... .
بنگرید که جز نقش نیستید، واقعیت ندارید. آیا در کدامین مدرسه اینهمه نقشها را آموخته اید؟ می دانم در مدرسه ها! در مدرسه ها نقش وجود را آموخته اید تا نقش خدا را بازی کنید. و اینک از مدرسه بی نیاز و بیزار شده اید زیرا تماماً نقش گشته اید، نقش وجود! 
ای بازیگران نقش وجود، نقش آدم را هم آیا بازی می کنید؟ و یا فقط نقش خدا را دوست می دارید که بازی کنید؟ آری براستی مدتی است که دیگر نقش آدم فراموش شده است و بازی این نقش چه تهوع انگیز و نفرت آور و زجر دهنده گشته است و عین جنون و جنایت محسوب می شود و هیچ تماشاگری هم ندارد.
...
برای آدم بودن چه زجرها کشیدید. ولی کافی بود که هیج کاری نکنید همین و بس! تمام جان کندن شما برای آن بود که آدمیت خود را برای دیگران به اثبات برسانید و نتوانستید و لذا اصلا آدم بودن خود را طرد و نابود ساختید زیرا کسی نبود که آدمیت شما را تصدیق کند، آنکسی هم که تصدیق کرد او را تکفیر نموده و کشتید و سپس به تقلید از وی پرداختید تا شاید آدمیت شما برای خودتان ثابت شود ولی نشد و دیوانه گشتید و آدمیت را بکلی منکر شدید. آن کس همواره من بوده ام که یکبار دگر زنده شده ام ولی هیچ کس را طالب آدم شدن نمی یابم....
از کتاب"ابّر انسان" استاد علی اکبر خانجانی ص ۷

۱۳۹۶ اسفند ۲۷, یکشنبه

با گناهکاران

با گناهکاران

گوش فرا دهید ای اهل دین، چه عالم و چه عامی:
آنچه را که شما گناه می نامید من آنرا عذاب می دانم:دزدی، زنا، دروغ، جفا، وقاحت و خشونت. اینان اجتناب ناپذیرند، اینان معلولند.
گناهان شما در سر شماست در ذهنیت و شیوه نگرش و قضاوت و برنامه ریزی و آرزوها و باورها. و اعمال نادرست شما محصول جبری این نوع ذهنیت است و شما به هر شیوه ای که بخواهید از بروز آن جلوگیری کنید به ناگاه از درب دگری از شما صادر می شود و رسوایتان می سازد یعنی به جبر شما را بسوی صدق می کشاند و باطنتان را ظاهر می کند. و اما بذرهای گناهان کبیره را در ذهن شما متذکر می شوم:
هر آرزویی در ظرف دنیا، اندیشه آزادی، آرزوی به محبوبیت در نزد دیگران، تفسیر ایثارگریهای خویشتن، خود را از سایرین برتر دانستن از هر حیث، وظایف غریزی را در شأن خود ندانستن، به غیر از خود را علت سرنوشت خود دانستن، جدایی و شکست و مرگ و ناداری را ناحق دانستن و بالاخره از تنهائی گریختن.

از کتاب "ابّر انسان" استاد علی اکبر خانجانی ص ۱۱

۱۳۹۶ اسفند ۲۶, شنبه

حق ِ پوچی

حق ِ پوچی
۱۹- هیج پیروزی و وصالی نیست که اساس و امکانات یک شکست و خیانت و فراق برتر نباشد. اینست حقیقت! پس حق با شکست و فروپاشی و خرابات و پوچی و فناست و احمق آن است که جز خود خدا کسی را مسبب بداند و او را  در این واقعه نبیند. کل هستی برای روبرو شدن با اوست و لذا قیامت کبری خرابات هستی است که آدمی از زیر این خرابه سر بر می آورد و دیدارش می کند و می بیند که خود هموست.

از کتاب " حق بودن" استاد علی اکبر خانجانی ص ۱۶

۱۳۹۶ اسفند ۲۵, جمعه

آیا همه جاسوسیم؟



آیا همه جاسوسیم؟

۳- براستی این چه مرضی است که هر که با ما نیست و مرید ما نیست جاسوس و خائن می شود. این چه پدیده ای است؟
استکبار فکری و تمام خواهی عقیدتی و خود-شیفتگی هویتی یکی از ویژه گیهای ما ایرانیان است که همه نهضت های آزادیخواهانه را به فساد می کشد و هر انقلابی را در ذاتش تبدیل به ضد انقلاب می کند و پس از هر نهضتی دوره ای از فترت و نسیان و حسرت و خودباختگی و خودفروشی رخ می نماید. این افراط و تفریط محصول طبیعی یکدیگر است: خودشیفتگی و خودباختگی! استبداد و سپس استعمار!
۸- ما یا غرق در خودشیفتگی هستیم و یا مبتلای به خودباختگی. و این عذاب آن است. یا شاه و امام می سازیم و یا می کشیم. یا بخودمان جایزه می دهیم و یا خاک بر سرمان می کنیم. و این داستان و حماقت تکراری گویا قابل عبرت هم نیست.
۱۱- هر که مثل من فکر نکند کافر یا جاسوس و خائن است: اینست بدبختی ملت ما.

از کتاب "نامه های عرفانی"استاد علی اکبر خانجانی ص ۱۹۲

۱۳۹۶ اسفند ۲۴, پنجشنبه

معتاد و جامعه و اطرافیانش

معتاد و جامعه و اطرافیانش
۵۸- در قلمرو اخلاق و قانون، اعتیاد غیر قابل قضاوت ترین پدیده های بشری می باشد. اعتیاد آئینه تمام نمای وجدان بشر مدرن است. عذاب اطرافیان یک معتاد هیچ کمتر از خود معتادان نیست و بلکه بیشتر و برتر است. عذاب معتاد با مرگش پایان می پذیرد ولی عذاب اطرافیانش چطور؟
۷۶- به بیان دیگر عصر جدید قادر به تحمل دل نازکان و خوبان در عرصه حیات اجتماعی نیست و آنها را به حاشیه می راند . و آنان هم از کل این دوران انتقام می ستانند. انتقام از خوبی، از دل، از عشق و از خویشتن و همه عزیزان و مخصوصا انتقام از معشوق به شیوه خودزنی. آنها بدینگونه روزگار را بر سایرین زهر می کنند و قبل از هر کس بر خودشان. این انتقام از کل جهان نیز هست.
۷۷- مطالعه اعتیاد در دوران ما به مثابه مطالعه سرنوشت ارزش های انسانی در آخرالزمان است.
از کتاب "فلسفه اعتیاد" استاد علی اکبر خانجانی ص ۷

۱۳۹۶ اسفند ۲۳, چهارشنبه

عشق اگر خیمه زند

عشق اگر خیمه زند
وقتی کسی عاشق می شود ديگر در کل جهان هم نمی گنجد و لذا کل زندگی اين جهان در نظرش حقیر می آيد و اعمالی شگرف انجام می دهد که دال برجنون می آيد. عاشق به آنسوی مرزهای هستی نظر دارد تا میخهای خیمه عشق را بکوبد زيرا اين خیمه بسیار وسیعتر از جهان است و لذا هرگز موفق به نصب اين خیمه نمی شود و اين خیمه را به دوش کشیده و شهر به شهر و در به در می چرخد تا جائی برای کوبیدن میخهای خیمه بیابد که خاک سست نباشد. اين سرّ خانه بدوشی عاشق است و بی خانمانی او. عاشق برای برافراشتن اين خیمه نیازمند چهار میخ است (چهاراوتاد)، چهار يار. ولی گاه تعداد ياران به سه می رسد ولی هرگز چهارمی از راه نمی رسد و يا اگر چهارمی رسید يکی از آن سه می رود. می گويند که امام زمان (عج) به هنگام ظهور چهار يار اصلی دارد که معروف به چهار اوتاد هستند و اوتاد از الفاظ قرآنی می باشد و به معنای میخها هستند. پس مشکل دو تاست: يکی میخها وديگری زمین است. چهار جان پاک و چهار نقطه از جهان پاک برای استقرار اين چهار میخ.
نکته ای هست ولی هر دل عاشق داند… عشق اگر خیمه زند کل جهان اينهمه نیست
دائرةالمعارف عرفانی جلد ۶ ص ۱۱۷
استاد علی اکبر خانجانی

۱۳۹۶ اسفند ۲۲, سه‌شنبه

عشق ضد عشق

عشق ضد عشق

۴- محبت که اشدش را عشق نامیده اند بمعنای اشد اراده کردن است در قبال کسی یا چیزی. ...

۵- محبت و عشق برخاسته از ظهور است، ظهور وجود. ولی در عرصه وصال، ضد وجود می شود چون می خواهد اراده محبوبش را تصرف کند و اراده گوهره وجود است. پس محبت و عشق های عامیانه که شدیدترینش عشق جنسی است، ذاتا ضد محبت است و لذا این عشق را عشق ضد عشق نامیده ایم و یا عشق شیطانی. چرا که شیطان مظهر استکبار و اراده به تصرف کردن انسان است. پس وصال در عشق که عین تصرف است ماهیتی شیطانی دارد و لذا عاقبتی جز نفرت و عداوت نمی یابد.

۶- در حقیقت دوست داشتن و محبت بین دو انسان و از جمله جنس مخالف، حق وجود است. زیرا برخاسته از نور تجلی و ظهور خداست که عموما شیطان وارد کار می شود و دوست داشتن را استکباری و تصرفی می سازد یعنی وارونه می سازد. در حالیکه تجلی و ظهور همواره برای غیر است و بایستی ضد خود باشد.

از کتاب "خداشناسی امامیه" استاد علی اکبر خانجانی جلد دوم ص ۳۲۶-

۱۳۹۶ اسفند ۲۱, دوشنبه

وعده گاه - میعاد

وعده گاه - میعاد
۲۳- و حتی بسیاری آنگاه هم که قیامت کبری فرا رسید و بساط جهان جمع و طومارش پیجیده شد هنوز هم به وقت نیستند و می خواهند به دنیا بازگردند و لذا خود را در آتش سرنگون می کنند زیرا دوزخ، باقی مانده دنیا در آخرت است. زیرا هنوز کارهای ناکرده بسیار دارند عقب مانده اند تنبلی کرده اند و هنوز کار دارند و مهیای وصال نیستند. مثل پیر پسرها و دخترهایی که همه عمر را صرف ولگردی و عیاشی کرده و فرصت و امکان ازدواج نیافته اند و بچه مانده و به بلوغ عقلی نرسیده اند.
۲۴- آدمی یا خود به حساب خود می رسد و یا زمان (دهر) به حسابش می رسد. آنکه در این دنیا به حساب خود رسید به پایان زمان رسیده و وعده گاهش فرامی رسد.
۲۵- روزی که کودکان را پیر می کند آسمان شکافته شود و در آن روز وعده خدا به فعل آید. مزمل۱۸-۱۷-

کتاب خداشناسی امامیه جلد سوم ص ۵۱۹- استاد علی اکبر خانجانی

۱۳۹۶ اسفند ۲۰, یکشنبه

فلسفه بیمه ( ایدز روح )

فلسفه بیمه ( ایدز روح )

بیمه کردن یک بلا به معنای دعوت از آن بلا و پیش خرید خسارت

آن و آماده شدن برای تحویل آن و نیز به واسطه غرور و احساس

امنیت و بی احتیاطی حاصل از آن، پیش انداختن بلا و تضمین

واقع شدن آن است.

بیمه از بیم است و نشانه هراس از خطر و ضرر و نابود شدن است

و تبدیل این ضرر به پول. یعنی تبدیل آینده از دست رفته به پول.

به معنای دیگر بیمه کردن یعنی خرید ترس و تبدیل آن به پول.

و با پرداخت پول از بابت خسارت حاصل از بلایا، آن هراس در

وجود انسان نقش بسته و تبدیل به ملکه می شود. پس بیمه ها

موجب تثبیت هراس و جاودانه شدن آن است. این است که هر

بیمه ای بیمه های مطمئن تر بعدی را می طلبد و مثل اعتیاد

به مواد مخدر، فزاینده است.

...

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد چهارم ص 7

۱۳۹۶ اسفند ۱۹, شنبه

ظالم کیست ؟

ظالم کیست ؟

مردی که به خاطر نانی که به خانه می برد همسر و فرزندانش را برده و مرید خود می خواهد ظالم است.
مادری که بدلیل زائیدن فرزند ، او را مطیع نفس خود می خواهد ظالم است.
زنی که برای تمکین جنسی ، از شوهر حق حساب می خواهد ظالم است.
فرزندی که از عاطفه والدین سوء استفاده می کند و آنها را غارت می کند ظالم است.
دختر یا پسر جوانی که از جنس مخالف دلبری و سوء استفاده می کند ظالم است.
و اینها بنیادهای اولیه ظلم بشر است..

از کتاب "اخلاق عرفانی"
استاد علی اکبر خانجانی

۱۳۹۶ اسفند ۱۸, جمعه

نشانه های عرفانهای دجالی و حقیقی

نشانه های عرفانهای دجالی و حقیقی

۴۱- از نشانه های بارز انسانهای مبتلا به عرفانهای دجالی و شیطانی اینست که زندگیشان غرق در تشنج و زجر و افسردگی و پریشانی و هذیان و انزجار و بی نزاکتی و بی ادبی است و افسارگسیختگی. و از نشانه های عرفان حقیقی نیز محبت و ادب و اتکا به نفس و آرامش و خرد و عزت نفس و خودکفایی و عفت است.

۴۲- و وای بر کسانی که سر خود از روی کتاب های عرفانی برای خود نسخه های راه و روش زندگی عرفانی استخراج می کنند. اینان خلفای شیطان بر روی زمین هستند و به تسخیر اجنه درمی آیند.

از کتاب نامه های عرفانی استاد علی اکبر خانجانی ص۹۳

۱۳۹۶ اسفند ۱۷, پنجشنبه

«راست می گوئید ولی افسوس …. »

«راست می گوئید ولی افسوس …. »
طرح یک نامه

آقای دکتر! همه حرفهای شما عین حقیقت است و هیچ آدم عاقل و صادقی نمی تواند انکار کند ولی افسوس که قابل اجرا و عملی نیست و تنها حاصلی که دارد فقط نمک بر زخم مردم پاشیدن و دشمن آفرینی کردن است. شما با این وبلاگ و سایت خودتان تنها کاری که می کنید همه را به خون خودتان تشنه می کنید زیرا دردها را نشان می دهید و غده ها را می ترکانید و زخم ها را تحریک می کنید ولی هیچ راه عملی ارائه نمی دهید. بنابراین مواظب جان خودتان باشید. از من نصیحت که تعطیل کنید و جان خود را بردارید و بروید. کار از این حرفها گذشته است و جز خود امام زمان و یا یک بلای آسمانی قادر به ختم این فتنه جهانی نیست. بیهوده خودتان را خسته نکنید و اینقدر خون دل مخورید. من با شما همدرد هستم. همین و بس!
پاسخ ما: ما هم با شما همدردیم. این حرفها اگر به گوش کسی نرود و مشکل کسی را هم حل نکند شاید به گوش خود امام زمان برسد و زودتر ظهور کند. ولی مطمئن باشید به تجربه و مشاهدات عینی بسیاری از دردها و مشکلات را علاج کرده و می کند. ما این ریسک بزرگ را بیهوده آغاز نکرده ایم.
دائرةالمعارف عرفانی جلد ۴ ص ۲۶
استاد علی اکبر خانجانی

۱۳۹۶ اسفند ۱۶, چهارشنبه

راز مگوی عشق

راز مگوی عشق
43- انسان فقط کسی را می تواند قلباً دوست بدارد که وی را
به سوی بی نیازی هدایت کند و نه اینکه نیازهایش را برآورده
سازد زیرا هر نیازی در انسان هر چه بیشتر برآورده شود
حریص تر می شود و فرد را هم دریوزه تر می سازد.
این است که معشوق هائی که بیشتر تسلیم هستند و
نیازها را بیشتر پاسخ می گویند بیشتر منفور واقع می شوند.
این یک قانون ذاتی در بشر است. این معشوق چه حکومت باشد
چه ارباب و رهبر و چه جنس مخالف و یا والدین و فرزندان و چه
خود خدا باشد. به همین دلیل انسان هایی که بیشتر مورد رحمت
خدا قرار دارند و از عیش بیشتری برخوردارند کافرترند مثل فرزندان
عزیزدردانه و یا همسران مطیع.

از کتاب " عشق شناسی " استاد علی اکبر خانجانی (راز مگوی عشق)

۱۳۹۶ اسفند ۱۵, سه‌شنبه

عرفان و خون

عرفان و خون


جدای اينکه همه عارفان همواره جان در آستین دارند و هر يک دهها موت ارادی را تجربه می کنند تا بقول علی (ع) خالص شوند و بسیاری از آنان به تراژيکترين وضعی شهید شده اند چرا که اسرار در میان آورده اند ولی به لحاظ اجتماعی و تاريخی هم شکوفائی عرفان رابطه ای مستقیم به حجامتهای اجتماعی داشته است و در دوره جنگهای خونین شاهد ظهور عالیترين عرفانها بوده ايم. در تاريخ اسلام شاهد سه دوره کلی از جوشش عرفانی هستیم که نخستین مرحله آن از قلب خونین واقعه عاشورا آغاز می شود و در طی يک سده از آن ماجرا شاهد ظهور صدها عارف و صوفی هستیم که الّبته اکثرشان بر مدار وجود خونین امامان رخ نموده اند که دو تن از مشهورترين آنان در اين دوره عبارتند از شخصیت افسانه ای «ابن سنان» و نیز با يزيد بسطامی، موج دوم جوشش عرفانی از بطن جنگهای صلیبی پديد آمد که شاخص ترين سیمای اين دوره منصورحلاج و شیخ اشراق است که هر دو شهید شدند. و امّا موج سوم و خونین ترين دوره تاريخ اسلام ايرانی واقعه حمله مغول می باشد که از دريای خون اين ماجرا بزرگترين عرفای ايرانی و فارسی زبان در جهان آشکار شدند که عطار و مولویو شمس و حافظ از اين جمله اند و بسیاری دگر. و اکثر عارفان اين دوره جان سالم بدر بردند زيرا مردم زير تیغ مغول بودند. و امّا شور عرفانی در کشورمان افول کرده بود که با وقوع انقلاب اسلامی و حمله عراق يکبار دگر برخاست که اين واقعه را بايستی موج چهارم دانست. به يک معنا آنگاه که جامعه ای دچار حجامت شده و خون زلالتر و پاکتر می گردد و نیز بطالت حیات دنیا بیشتر مشهود می شود امکان بیداری بیشتری پديد می آيد. و امّا آن عارف مطلق نیز در آخرالزمان و در يک طوفان خون جهانگیر ظهور می کند.
دائرةالمعارف عرفانی جلد ۶ ص ۶۸
استاد علی اکبر خانجانی

۱۳۹۶ اسفند ۱۴, دوشنبه

ازدواج امروزه جوانها - سنت و مدرنیزم

ازدواج امروزه جوانها - سنت و مدرنیزم

132 - امروزه بخصوص در جوامع اسلامی که آخرین روزهای نژادپرستی سنتی خود را سپری
می کنند وضعیتی برزخی و بغایت منافقانه ای پدید آمده و آن تذبذب و التقاطی از ارزشهای
سنتی و مدرن است. یعنی ازدواج و زناشوئی تکنولوژیستی و فمنیستی با رنگ و لعاب
سنت و مراسم مذهبی. که این نوع زندگی ها دارای عذابها و مفاسد پنهان خاصی هستند
که بسرعت بسوی شقاق و فروپاشی می روند در سردرگمی و پریشانی کامل.

از کتاب آخرالزمان خانواده " تمدن بچه ننه " استاد علی اکبر خانجانی

۱۳۹۶ اسفند ۱۳, یکشنبه

امام شناسی-صراط المستقیم کجاست؟

امام شناسی

صراط المستقیم کجاست؟
صراط المستقیم یعنی کوتاهترین و سریعترین راهی که انسان را به مقصود سعادت و رستگاری و جاودانگی و کمال یعنی به خدا می رساند. پس راه بین خود تا خداست. و اما اگر طبق معمول خدا پشت بام آسمان باشد که فاصله بین خود هر فردی تا او فاصله بین هستی تا نیستی است و راهی طولانی تر از این ممکن نیست و فقط با یک سفینه با سرعت نور می توان به او رسید که اگر چنین سفینه ای هم ساخته شود فقط کسانی چون راکفلر و بوش را به خدا می رساند نه فقرا را که یک دوچرخه هم برای سواری ندارند. پس صراط المستقیم قرآنی این نیست زیرا این راه مخفی مستضعفین یعنی فقیرترین انسانهای مؤمن است که جز هیکل خود هیچ سرمایه و امکانی برای زیستن و رسیدن ندارند که چه بسا اکثر این فقرا از فرط گرسنگی و بیماری حتی قادر به راه رفتن طولانی هم نیستند.
پس بایستی خداوند در نزدیکترین حد وجود آنها باشد که از رگ گردن هم به آنها نزدیکتر است یعنی در دلشان است. پس صراط المستقیم همان فاصله بین خود تا خود است که فاصله ای مساوی با صفر می باشد و این به قول علی(ع) همان راه معرفت نفس (خودشناسی) می باشد.
پس یادمان باشد که در نماز وقتی می گوییم که «اهدنا الصراط المستقیم» منظورمان چیست. و اما فضایی تاریکتر از نفس و باطن آدمی در جهان نیست و لذا نیازمند نوری هستیم که در ما بتابد و آن نور همان امام است. پس دعای مذکور بدین معناست که: خدایا ما را به امام برسان.
دائرةالمعارف عرفانی جلد ۳ ص ۹۳

۱۳۹۶ اسفند ۱۲, شنبه

انحراف در تعلیم و تربیت دینی


انحراف در تعلیم و تربیت دینی
484- اینها می پندارند که خداوند محتاج نماز و عبادت بنده است و از بابت آن به آدمی اجر عرفانی می دهد. در حالیکه خود این عبادات برترین اجر هستند که چه بسا در نمازی معراج رخ می دهد همانطور که نماز مومن باید معراج او باشد. یعنی نماز اجر است نه ابزار و وسیله رسیدن به اجر. اینان وسیله را با هدف عوضی گرفته اند و اینست راز سوء تفاهم و بدبینی متشرعین و روحانیون نسبت به عرفا و حالات عرفانی.
485- وقتی سئوال می کنند که چکار کنیم که به عرفان برسیم و عارف شویم آدم از اینهمه کج فهمی و انحرافات در تعلیم و تربیت دینی متأثر و اندوهگین و مأیوس می شود. و آنگاه که برخی از آقایان در پاسخ به این سئوال نسخه ای از ورد و ذکر و نوافل و ریاضت ها را می پیچند آدم نمی تواند از بدبختی این مسلمانی گریه نکند.
486 - ولی پاسخ ما سئوال مذکور اینست: ...

از کتاب " نامه های عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی ص 79

۱۳۹۶ اسفند ۱۱, جمعه

بیماری چیست؟

بیماری چیست؟
آدمی به میزانی که از فطرت و هویت ذاتی خویش دور و بیگانه می شود
در عرصه بیماریها قرار می گیرد که او را در این از خودبیگانگی و بی ارادگی
و بازیچگی مستحکم می سازد. امراض میخ های ماندن در غربت از خویشتن
هستند.
آنچه که عموماً خاصه در عصر مدرن موسوم به امراض است فقط نشانه
و سر نخ بیرونی بیماری است و نه خود بیماری. خود بیماری در یک کلمه
همان از خودبیگانگی است به معنای دوری و غربت نسبت به فطرت و عقل
و وجدان و هوش حیاتی و معرفت انسانی می باشد.
....
امروزه پیچیده ترین و لاعلاج ترین وج امراض در قلمرو درمانگریها پدید می آید
که عرصه جنگ فیزیکی با نشانه های بیماری است.
از کتاب " فلسفه عرفان درمانی " استاد علی اکبر خانجانی ص 5

۱۳۹۶ اسفند ۱۰, پنجشنبه

مبارزه با اعتیاد

مبارزه با اعتیاد
64 - همه مفاسد اجتماعی حاصل از اعتیاد مربوط به قلمرو خماری
است که حاصل فقر و در دسترس نبودن مواد است. بنابر این اگر
دولنها این مواد را بطور قانونی و ارزان در اختیار آنها قرار دهند اساس
مفاسد حاصل از اعتیاد از میان می رود. این تنها راه به حداقل رسانیدن
تباهی و شرازت و خطرات حاصل از اعتیاد است.
65- جنگ فیزیکی با اعتیاد فقط و فقط در خدمت پیچیده تر شدن و
پیشرفت اعتیاد و بالاتر رفتن هزینه ها و مفاسد حاصل از آن و گرایش
به مواد قوی تر و داروهای روان گردان است و فروپاشی خانواده ها.
66- دست کشیدن از مبارزه با اعتیاد توسط دولتها، مفیدترین راه
مبارزه با اعتیاد است که عوارض آنرا به حداقل می رساند.
67- پیچیده ترین مافیاهای مواد مخدر در جریان مبارزه با قاچاق
مواد مخدر در بطن حکومتها پدید آمده اند.

از کتاب " فلسفه اعتیاد " استاد علی اکبر خانجانی ص 7