۱۳۹۵ آذر ۱۵, دوشنبه

راز ناز


راز ناز

« ناز »در لغت به معنای منزّه و پاک و بی نیاز بودن است و از مصدر « نزّ » می باشد و از اسمای الھی
است . پس حقّ ناز از بی نیازی است در درجات . و مظھر ناز مطلق خداوند است که از فرط ناز و بی
نیازی اش رخ از جھانیان پوشانده و درپرده عصمت و غیبت مطلق قرار دارد . قدرت خلاّقه او نیز از ناز
اوست . و با اینھمه نیازمندترین موجودات یعنی عدم را وجود بخشیده و خلیفه خود نموده و دست دوستی
بسویش دراز کرده و می گوید : یاری کن مرا تا یاری کنم تو را ! اینست راز ناز و معنا و عملکرد آن نازنین
که در درجات گوناگون در اولیای او نیز که دست نیاز بسویش دراز کرده اند کمابیش آشکار است .
و امّا آدمیان جاھل و متکبر که غرق در اشدّ نیاز ھستند ھم به تقلید کورکورانه ناز می کنند بدون آنکه
بدانند که اصلاً چه می کنند و منظورشان چیست . و اینست که جملگی قربانی این ناز احمقانه و ناحق
خود می شوند بخصوص در رابطه با مخلصین که دست یاری بسویشان دراز می کنند تا یاریشان دھند . و
این نازنین ھای غرق در نیاز و متکبر و احمق، ناز می کنند و آنقدر ناز می کنند که بناگاه دیگر دست آن
نازنین حقیقی را که از آستین دوستانش بسوی خلق بیرون آمده ، از دست میدھند و دیگر دستی نمی
یابند . و آنگاه در بدر دست نیاز بسوی ھر شیاّد و فاسق و تبھکاری دراز میکنند و به دریوزگی میافتند .

نازنینان ناز کمتر میکنند ناز کمتر کن بر نازان عشق

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد سوم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.