۱۳۹۵ آذر ۱۶, سه‌شنبه

راز دلتنگی



راز دلتنگی ها

دل آدمی چون تنگ می شود این احساس تنگ و حقیر نمودن دل بدان معناست که یا کسی از دل بیرون رفته
است و لذا دل بھم آمده و کوچکتر شده است و یا یک فرد جدیدی به تازگی وارد شده که جای مناسبی در دل
فرد نمی یابد و بر جداره ھای دل می کوبد تا فراختر شود . این دو احساس تنگ دلی است که بر حسب دو
واقعه کاملاً متفاوت رخ می دھد : سرآغاز یک فراق یا وصال تازه !چه بسا کسی را بظاھر از دست می دھیم با
طلاق یا مرگ و یا قھری که زان پس بر دل ما وارد می شود و این یک نوع احساس تنگی دل است تا در دلمان
جای گیرد و دلمان را فراخ نماید. و گاه احساس دلتنگی حاصل آشنائی نوینی است که می خواھد بر دلمان وارد
شود ولی در دلمان جای نمی گیرد و لذا حتّی در حضورش ھم دلتنگی داریم . این نوعش شامل حال بسیاری از
زناشوئی و یا رابطه والدین و فرزندان می شود که در زیر یک سقف زندگی می کنند . و گاه کسی را ظاھر و
باطن از دست می دھیم و با خروجش از دلمان جداره ھای دل بھم می آید و احساس تنگی می کنیم . دل تنگی
اصولاً در اھل دلی زنده شدیدتر است و چه بسا آدمھائی که ھرگز چنین احساسی نمی یابند، زیرا کسی را
دوست نمی دارند .
و امّا تنگترین دلھا و دلتنگترین آدمھا کسانی ھستند که ھمه کسان و عزیزان و یاران خود را از دست و دل می
نھند و به مقام تفرید و تجرید می رسند و دلشان از ھر غیری پاک می شود تا آن یار ازلی وارد شود . تا قبل
از ورودش این انسانھا غرق در اشدّ دلتنگی می باشند زیرا در حالیکه دلشان به لحاظ قدرت محبّت ظرفیت کل
بشریّت را دارد . ولی کسی در آن نیست و خداوند بواسطه معرفت و جھادشان ھمه را از دل آنھا بیرون می کند
که لایق دوست داشتن جز خدا نیستند . این مرحله از سلوک عرفانی را دورۀ بکاح و کرب و اندوه می نامند که
سالک غرق در دریای حزن است و چه بسا شبانه روز در فراق یاران و عزیزان می گرید . تا آنگاه که آن
محبوب حقیقی و جاودانه در آید و وصال ابدی آغاز شود . و این واقعه مولّد عظیم ترین دل جھان است دلی به
ظرفیّت کل عالم ھستی که ھمه را دوست می دارد .

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی - جلد سوم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.