۱۴۰۰ اسفند ۹, دوشنبه

آیا اسلام دین جنگ است؟

 آیا اسلام دین جنگ است؟

يکی از بزرگترين تهمتهای ناحق به دين اسلام همانا جنگ طلبی بوده است و از ناحق و رسوا بودن اين تهمت همين بس که جنگ طلب ترين و متجاوزترين افراد و جريانات چنين تهمتی را زده اند يعنی استعمار غرب و امپرياليزم جهانخوار که حتی آزادی و دموکراسی دروغين خود را هم بواسطه بمباران به ملل هديه می کنند. 

در قرآن کريم هر کجا که سخن از ايمان آورده است بلافاصله دعوت به (عمل صالح) است و اين آيه و معنا در جای جای قرآن حضور دارد. و اما عمل صالح چيست؟ به زبان ساده يعنی عملی که در سمت صلح با جهان و جهانيان باشد و فرد مؤمن را به صلح و وحدت با جهان و کل بشريت بکشاند. همانطور که در عرفان اسلامی هم انسان کامل انسانی در صلح و اتحاد با جهان است. در هر کجای قرآن هم که سخن از جهاد و قتال است مربوط به جنگ طلبان و دشمنان صلح است. 

و مؤمنان مأمورند که اول خود را به صلح با جهان برسانند و سپس دشمنان صلح را اول به نصيحت و مذاکره و سپس با جهاد جنگ مجبور به صلح نمايند. اسلام دين صلح و اسلام و تسليم است و هر کسی با اقرار به شهادتين به آسانی بر اين دين وارد می شود و حتی کسی حق ندارد منويات باطنی او را مورد تفتيش قرار دهد. 

اسلام حتی فحاشی به دشمن را در ميدان جنگ حرام کرده است. حقوق جنگی و جهادی اسلام نيز يک کرامت و معجزه ای حيرت آور است. همه جنگهای صدر اسلام تدافعی و يا خنثی کننده دسيسه های دشمنان و متجاوزان بوده است. فقط صهيونيست ها اسلام را دين جنگ می خوانند يعنی کسانی که حتی کودکان را با گلوله می زنند.

از کتاب دائرةالمعارف عرفانی جلد ۵  تألیف استاد علی اکبر خانجانی

——————-

همه کتابها و مقالات خودشناسی و عرفان در تلگرام

https://t.me/khodshenasi4

کتابخانه صوتی : https://t.me/khanjanyaudiobooks

۱۴۰۰ اسفند ۷, شنبه

جنگ بین اقوام و ملل و گروهها و ...

 جنگ بین اقوام و ملل و گروهها و ...

30- امروزه جنگ بین اقوام و ملل و گروهها و مذاهب و طبقات اجتماعی و خانواده ها و زن و شوهرها که به اوج خود در تاریخ رسیده است حاصل شباهت فزاینده بین آنهاست تا آنجا که هسته مرکزی جوامع یعنی خانواده ها کانون اشد نفرتها هستند و این حاصل برابری زن و مرد است که اساس همه شباهتها و نفرت هاست که البته این برابری امری صرفاً صوری و تقلیدی است و نه برابری حقوق انسانی.

از کتاب پدیده شناسی هویت انسانی تألیف استاد علی اکبر خانجانی ص 101

========
@khodshenasi4
@khanjanyaudiobooks   کتابخانه صوتی

==========

همه کتابها و مقالات خودشناسی و عرفان در تلگرام

https://t.me/khodshenasi4

کتابخانه صوتی : https://t.me/khanjanyaudiobooks

۱۴۰۰ اسفند ۵, پنجشنبه

وظایف واجب والدین در تعلیم و تربیت فرزندان

 ٣٧ – وظایف واجب والدین در تعلیم و تربیت فرزندان امور ذیل می باشند:

الف– راستگوئی و بی ریائی پیشه نمودن با فرزندان و آنها را به طریقی وادار به دروغ ننمودن و ھمواره خطرات دروغ را به آنها یادآوری کردن.
 ب– آداب اخلاقی را در حریم خانه رعایت نمودن.
ج– دعوت کردن فرزندان در سنین عقل و بلوغ به دین خدا و آداب اخلاقی بی ھیچ تهدید و تطمیعی .
د– به میزانی که فرزندان به آموزش میل نشان می دھند امکان آن را فراھم ساختن بی ھیچ تهدید و تطمیعی.
ه– فرزندان را دعوت به قناعت و ساده زیستی نمودن.
و– در سر آغاز جوانی فرزندان را به ازدواج ترغیب کردن و آنها را تا حدّ امکان در این امر یاری نمودن و آنها را در انتخاب ھمسر آزاد گذاشتن و راھنمائی کردن.
ز– تنبیه نمودن معقول فرزندان در سلسله مراتب آن تا حدود تشخیص عقلی فرزندان آن ھم پس از تذّکر و نصیحت لازم.
ح– فرزندان را از پُر خوری و بازیگری زیاده از حد باز داشتن. 
ط– فرزندان را به چشم اموال خصوصی خود نگاه نکردن و برای آیندۀ آنها در نزد خود و برای خود سرمایه گذاری مادّی یا معنوی نکردن. 

از کتاب چه باید کرد تألیف استاد علی اکبر خانجانی

==========

همه کتابها و مقالات خودشناسی و عرفان در تلگرام

https://t.me/khodshenasi4

کتابخانه صوتی : https://t.me/khanjanyaudiobooks

۱۴۰۰ اسفند ۴, چهارشنبه

فلسفه نیچه و انسان کامل

 فلسفه نیچه و انسان کامل

نیچه فیلسوف شهیر آلمانی تعریفی از انسانیت عرضه می کند که عین تعریف انسان کامل در عرفان اسلامی است: انسان آن است که بر خویشتن فائق آید پس این عین خود – براندازی در همه جنبه های وجود است که در مرکز آن اراده قرار دارد. نیچه از یکسو جهان هستی و حق انسان را قدرت اراده و ارادە به قدرت می داند و از سوی دیگر انسان برتر و ابر انسان را کسی می داند که این اراده و قدرت را در خود نابود کند و بر خویشتن مسلط شود. 

یعنی خود را نابود کند و آنگاه بر این نابودی شاهد باشد و از آن حراست کند و به آن افتخار نماید. این تعریف انسان برتر عین تقدیس تراژدی است منتهی با این تفاوت که انسان بایستی به استقبال تراژدی برود و آنرا بپرستد و به مصیبت و شکست و بدبختی و ناکامی و خیانت دنیا بخندد و نهایتاً به خودش بخندد و این نابودی را نیز به سخره گیرد نه اینکه تقدیس نماید و خود را شهید معرفی کند. این همان معنای نهایی نیهیلبزم است: انسانی که بر خویشتن می خندد در مقابل خدا. 

این خنده ای نیمه تمسخر و نیمه افتخار است. انسان بایستی با آن کس یا نیرویی که او را نابود می کند همسو و دوست باشد. انسان آن است که نابود کننده اش را بپرستد یعنی خدایش را. زیرا کسی که انسان را به وجود آورده حق نیز دارد تا نابودش کند. ماسکی که احساس و ادعای خدایی و جاودانگی دارد باید بر خود خنده کند. 

آنچه که باقی می ماند وجود نیست بلکه یاد وجود است. این یاد همان جاودانگی است هرچند که تماماً درد و داغ و شکست و فراق و خیانت است. ولی به قول شاعر: فقط زخمها جاودانه اند پس خوشی ها و پیروزیها جملگی بی ریشه و مقطعی و از یاد رونده اند. جاودانگی همان یاد زخم است. آنچه که انسان را جاوید می کند شهامت نابود شدن و قدرت فناپرستی خویش است: عشق

دائرةالمعارف عرفانی جلد ۳ تألیف استاد علی اکبر خانجانی
========
@khodshenasi4
@khanjanyaudiobooks   کتابخانه صوتی

==========

همه کتابها و مقالات خودشناسی و عرفان در تلگرام

https://t.me/khodshenasi4

کتابخانه صوتی : https://t.me/khanjanyaudiobooks

@khanjanyaudiobooks
https://t.me/ezdevajvaeshgh/2228

۱۴۰۰ اسفند ۳, سه‌شنبه

بی مسئولیتی و بی غیرتی مرد و ازدواج دوستانه 

 بی مسئولیتی و بی غیرتی مرد و ازدواج دوستانه 

22- کسانی که با شعار برابری ازدواج می کنند و ادعا می کنند که دو دوست هستند و نه زن و شوهر، به عاقبت فجیعی می رسند زیرا این به اصطلاح برابری و دوستی فقط و فقط پوششی برای فرار از مسئولیت است که: ما هر دو برابریم پس هیچ کس مسئول نیست! این بی تعهدی و رذالت تحت عنوان ازدواج دوستانه تقدیس می شود. این بی مسئولیتی و بی غیرتی مرد، لباس عشق و ایثار به تن کرده و تازه بر زن منت هم دارد و زن به سودای برتری جوئی اش نمی داند چه کلاه بزرگی بر سر خود نهاده است.

از کتاب مبانی عرفان عملی - زناشوئی و ازدواج ص 120

==========

همه کتابها و مقالات خودشناسی و عرفان در تلگرام

https://t.me/khodshenasi4

کتابخانه صوتی : https://t.me/khanjanyaudiobooks

@khanjanyaudiobooks
https://t.me/ezdevajvaeshgh/2228

۱۴۰۰ اسفند ۲, دوشنبه

فلسفه ازدواج موقت

 فلسفه ازدواج موقت

شايد هيچيك از احكام شرع اسلامی تا اينقدر مستمسك تبليغات دشمنان اسلام نبوده كه مسئلۀ متعه يا ازدواج موقت بوده است و نيز مسئلۀ تعدّد همسر برای مردان. و بنظر ميرسد كسی نيست كه از آنان بپرسد كه مسئله دوستی های بين جنس مخالف در فرهنگ غرب كه از اصول نهادينه شدۀ اين تمدن است پس معنايش چيست و فرقش چيست. 

معنايش همانست ولی فرقش در حقّ بچه كشی در رحم است و رها كردن كودكان در خيابان و نيز رها كردن زن هر گاه كه دوست دختر لوندتری از راه رسيد. در واقع فرق اين واقعه در حق و حقوق زن و فرزند است. يعنی آنچه كه دشمنان اسلام را برعليه اين نوع ازدواج به جنون انداخته دفاع اسلام از حقوق زن و فرزند است. پس واضح است كه داعيان اصلی و پس پردۀ اين عداوت مردان بولهوس و بيرحم هستند كه اين زمزمه را به زنان احمق تلقين می كنند كه: «واويلا كه حق شما در اسلام ضايع می شود!» زيرا كودك نيز حق زن است زيرا مادريّت يك حق فطری و واجب برای زن است. 

پس در فلسفۀ دوستی های غير متعهّد تماماً حقّ زن است كه نابود می شود كه مهمتر از همۀ اين حقوق ، همانا حق شرافت وعصمت وعزت اوست كه از بين می رود و از او يك كالای محض جنسی می سازد ، يك روسپی محترم! و احترامش از جانب مردان وحشی، از بابت مجانی بودن آن است. و نام اين روسپی گری مجانی هم بسيار مقّدس است: آزادی! 

زن تحت همين عنوان بود كه به اسارت ابدی بند تنبان مرد افتاد. ازدواج موقت بهرحال، خواه ناخواه يكی از محصولات اين تمدن مدرن است. اگر در عصر قديم فقط در مواردی بعنوان تنها راه حل بكار گرفته می شد امروزه تنها راه ادامۀ بقاست. بسيار جای تأسف است كه كشور ما نيز تحت تأثير تبليغات حقوق بشری بالاخره نتوانست ازدواج موقت را رسميّت بخشد و تبديل به نهادی اجتماعی و مشروع سازد و لذا همين امر يكی از علل رشد فحشاء و فساد شده است و بصورت امری قاچاق عمل می شود و بدينگونه غرب توانست اين شقاوت را به ما هم تحميل كند و ما هم پذيرفتيم تا مبادا كه نام ما در جرگۀ غير متمدنها و وحشی ها به ثبت برسد و برعليه ما قطعنامه صادر شود. 

يعنی اين تهاجم فرهنگی را پذيرفتيم و در حال نهادينه كردنش هستيم تا از قافلۀ تمدن غرب عقب نباشيم. تجربه نشان می دهد كه اكثريت قريب به اتفاق ازدواجهای موقت، تبديل به ازدواج دائم می شود بشرطی كه قاچاق محسوب نگردد و رسميت حقوقی وعرفی داشته باشد. فرق باطنی متعه از دوستی های فاسقانه، در نام خدا و حضور او بعنوان شاهد است. حذف اين نام موجب تباهی وغايت تيره بختی بشر و مخصوصاً زن گرديده است: ازدواج خدائی وغير خدائی.

کتاب دائرةالمعارف عرفانی جلد دوم – خودشناسی شرعی-تألیف استاد علی اکبر خانجانی

==========

همه کتابها و مقالات خودشناسی و عرفان در تلگرام

https://t.me/khodshenasi4

کتابخانه صوتی : https://t.me/khanjanyaudiobooks

@khanjanyaudiobooks
https://t.me/ezdevajvaeshgh/2228

۱۴۰۰ اسفند ۱, یکشنبه

یکبار دگر علی ع (1)

 بسم الّه الرحمن الرحیم

یکبار دگر علی ع (1)

امروزه در عصر غوغای نیهیلیزم و اصالت هیچی و پوچی٬ اگر کسی بخواهد خود را از اين طوفان ظلمانی و برهوت شیطانی آخرالزمان برهاند و از نابودی معنا و هویت انسانی نجات دهد جز علی(ع) هیچ مرجع و نور دیگری در این ظلمات نمی یابد که حدود چهارده قرن پیش از مسائل انسان امروز سخن گفته است: ای مردم از جهان جز سم و زهرآبی نمانده است پس بی درنگ کوله بار بربندید و بسوی خداوند عالم بگریزید که می ترسم حتی مکثی شما را هلاک سازد!
من خود که اين نیهیلیزم را قبل از فرارسیدن و آشکار شدنش تا اعماق هزارتوی جانم درک و تجربه کرده و در همه ارکان این تمدن مدرن نیز نشان داده ام٬ دست آخر جز امیرالمومنین علی(ع) مرجع و نجاتی نیافتم. و همو بود که دست مرا گرفت و در آفاق و انفس مرا سیر داد و از طوفانهای نیهیلیزم قيامت آخرالزمان بیرون کشید و تحویل امام زمان داد.
علی نوریست که هر جستجوگری که حقیقتی را طلب کند نورش را در خودش می یابد تا بواسطه اين نور سالک وادی حقیقت شود و سالک تا مدتها نمی داند که این نور چیست که او را از درون هدایت می کند تا اينکه شبی دیدارش می کندو آنگاه می فهمد اين نور فهم جانش همان علی است.
علی را از یکایک کلامش می توان شناخت زیرا مطلق است. دینش٬ عقلش٬ علمش٬ روحش٬ کلامش٬ هدایتش و هویتش! اینست که در عصر حاکمیت نیهیلیزم که غایت نسبی گرائیهای عرفی و شرعی و اخلاقی و فلسفی است فقط به نور علی می توان نجات یافت چون مطلق است.
علی عقل محض است. دین محض است. عشق محض است. توحید محض است و انسان محض است و اینست که رسول خاتم او را مظهر سوره توحید نامیده است که سوره ای محض و مطلق است که همه زنجیرهای علیت را نابود می کند. 
محض و مطلق و احد و صمد و بی تا و بی علت و بی تاریخ بودن آن درسی است که امروزه انسان آخرالزمان می تواند از نور علی بیابد و بدینگونه روح خود را از ظلمات نیهیلیزم دوران برهاند.
در قیامت آخرالزمان اگر میخواهی باشی٬ محض و مطلق باش یعنی علی وار باش وگرنه محکوم به نابودی! در آخرالزمان فقط علی واران دل و جان و روح و عقل و ایمان سالم بدر می برند و مابقی هلاکند.
سلطان عارفان و صوفیان هزاره اخیر جهان ابن عربی در اواخر عمرش پس از آنهمه ادعاهای شگرف اقرار می کند که اگر به خطبه بیان امام علی دست نمی یافت شقی و گمراه از دنیا می رفت.
علی مسلمان نیست نور اسلام است. علی کامل نیست نور کمال است. علی انسان نیست نور انسانیت است. علی خدا نیست نور کلمة الله است: ال لا! ال لا در معنای ساده کلامی جز محض و مطلق نیست: بود نبود! نور احدیت!
هر که علی را بیابد هرگز گم نمی شود. هر که حتی کلمه ای از علی را بیاموزد به نور حکمت می رسد.. هر که علی را دوست بدارد محبوب خدا می شود.
علی در مسجد مقتول است در خانقاه مصلوب است و در میان شیعیانش غریب و مهجور و مظلوم است. علی تک و تنهاست تا ابد!
علی در هر عصری حضور دارد و از وجود یکی از مریدان و عشاقش سخن می گوید و اين وعده خود اوست در خطبه بیان که می فرماید: من به نورم از وجود هر کسی در هر زمانی که بخواهم تجلی می کنم و هر که منکر اين امر باشد مرتد بر من است و مرتد بر من مرتد بر خداست. 

 تألیف استاد علی اکبر خانجانی

==========

همه کتابها و مقالات خودشناسی و عرفان در تلگرام

https://t.me/khodshenasi4

کتابخانه صوتی : https://t.me/khanjanyaudiobooks

۱۴۰۰ بهمن ۲۸, پنجشنبه

* ای فرزند آدم و حوا !   به گونه ای ...

 * ای فرزند آدم و حوا !  

به گونه ای زندگی میکنی که گویا نخواھی مرد زیرا اگر مرگ را باور کرده بودی ھرگز ناراحت نمی شدی.
* ای فرزند آدم و حوا !
به گونه ای سخن می گوئی که گویا ھمه چیز را میدانی زیرا اگر ھمه چیز را میدانستی خاموش می شدی.
* ای فرزند آدم و حوا !
به گونه ای غذا می خوری که گویا در حلال بودنش تردیدی نداری اگر تردیدی می داشتی شکمت را سیر نمی کردی.
* ای فرزند آدم و حوا !
به گونه ای دروغ می گوئی که گویا راستی وجود ندارد و تو تنها راستگوی عالمی.
* ای فرزند آدم و حوا !
به گونه ای دیگران را سرزنش می کنی که گویا خود قدیسی کامل وعلامه مطلقی.
* ای فرزند آدم و حوا !
به گونه ای می خندی که گویا عذابهائی که می کشی جملگی برحق است.
* ای فرزند آدم و حوا !
به گونه ای تھمت میزنی که گویا خود از آن اتهام مبرائی.
* ای فرزند آدم و حوا !
به گونه ای نماز می خوانی که گویا مخاطب تو از تو احمق تراست.
* ای فرزند آدم و حوا !
به گونه ای مردم را می فریبی که گویا فقط توئی که فریب را کشف نموده ای.
* ای فرزند آدم و حوا !
به گونه ای مردم را موعظه می کنی که گویا کسی تو را نمی شناسد.
* ای فرزند آدم و حوا !
به گونه ای خود را فریب می دھی که گویا نابغه ای منحصر بفرد ھستی.
* ای فرزند آدم و حوا !
به گونه ای خود را مظلوم نشان میدھی که گویا خودت نیز باور میکنی.
١٢٣* ای فرزند آدم و حوا !
به گونه ای خیانت می کنی که گویا ایثار میکنی و مستوجب سپاسی.
* ای فرزند آدم و حوا !
به گونه ای بازی می کنی که گویا فقط برای بازی کردن آفریده شده ای.
* ای فرزند آدم و حوا !
به گونه ای از خدا سخن می گوئی که گویا او را از خودت ھم بهتر می شناسی.
* ای فرزند آدم و حوا !
به گونه ای خود را به تجاھل می زنی که گویا دلقکی بسیار جدی و بزرگواری. 
* ای فرزند آدم و حوا !
به گونه ای فیلمی را تماشا می کنی که گویا واقعیت ھا مخلوق آن فیلم ھستند.
* ای فرزند آدم و حوا !
به گونه ای به دیگران می نگری که گویا ھمه از حق تو حیات و ھستی یافته اند.
* ای فرزند آدم و حوا !
به گونه ای برگناھان خود فخر می کنی که گویا تو نخستین کسی ھستی که این شهامت را یافته ای.
* ای فرزند آدم و حوا !
به گونه ای خود را می فروشی و تباه می کنی که شیطان بتو جایزه میدھد : جایزه نوبل و اسکار و.....

کتاب جانشین خدا تألیف استاد علی اکبر خانجانی

==========

همه کتابها و مقالات خودشناسی و عرفان در تلگرام

https://t.me/khodshenasi4

کتابخانه صوتی : https://t.me/khanjanyaudiobooks

۱۴۰۰ بهمن ۲۶, سه‌شنبه

همذات پنداری و تقلید (1)

 بسم الّه الرحمن الرحیم

همذات پنداری و تقلید

در باب همذات پنداری در مجموعه آنارمان مطالبی پراکنده و گسترده تألیف کرده ایم و با اینحال شاهدیم که هنوز هم بسیاری از خوانندگان مجموعه آثارمان بسرعت و شدت و بطرزی بیمارگونه و خطرناکی دچار اين مرض و مالیخولیا می شوند و هنوز وارد نشده واژگون می گردند. همذات پنداری نام دیگری بر تنفیس است. تنفیس٬ حقیقت قرآنی و عرفانی مرض همذات پنداری است که بمعنای وارونه سازی حقیقت است. معمولاً کسی که یک داستان یا رمان مهیجی را میخواند با قهرمان ان دچار احساس همذات پنداری شده و گاه در همه عمر در اين مالیخولیا باقی می ماند و قهرمان آن رمان او را دچار توهم عظیمی نموده و امور زندگیش را تماما بر او مشتبه می سازد و اين عذاب کفر و انکار و بی تقوائی است. اين نوع همذات پنداری مصداق آشکار واژگونسالاری و مالیخولیا است. آدم ترسو و بسیار محافظه کاری که خودش را همچون قهرمان داستان٬ رستم دستان می پندارد. برخی از خوانندگان آثار ما نیز خودشان را با ما عوضی می گیرند که این واقعه را می توان در صفحات مجازی آنها به وضوح تماشا کرد.

این همذات پنداری نوعی از پدیده دن کیشوتیسم است. و دن کیشوت قهرمان یک رمان اروپایی است. یک انسان عقب مانده ذهنی و متوهم که در ابتدایی ترین نیازهای زندگی فردی خود درمانده بود احساس کرد که بایستی جامعه بشری را از اسارت غولها و دیوها برهاند. این توهم در مرحله پیشرفته تری موجب شد که دن کیشوت همه آدمها و گاه چهارپایان و ساختمانهای اطراف خود را غول و دیو و اشباع و شیاطین ببیند. نهایتاً همسر و دوستان خود را هم دیو می دید. دن کیشوت نهایتاً سر از دیوانه خانه درآورد.

دن کیشوت نیز در همه عمرش مشفول مطالعه کتابهای حماسی و اساطیری بود که بالاخره به این مالیخولیا رسید. امروزه تا دلتان بخواهد در جامعه شاهد چنین دن کیشوتهای عصر IT و سینما هستیم که عده ای بچه ننه های پرمدعای درمانده و جاهل هستند و کوس انالحق می زنند و تا دیوانه خانه فاصله ای ندارند.

و اما چگونه است که در مطالعه آثار ما چنین مالیخولیانی رخ می دهد؟ ادبیات و منطق عرفانی و صمیمی آثار ما و نگاه از درون و نگرستین به دیگران از جایگاه نفسانی خودشان برخی را دچار اين امر مشتبه می سازد.

اخیراً فردی با مطالعه کتاب "تمدن بچه ننه" به این نتيجه رسیده بود که نویسنده آن هم خودش بچه ننه است که اینقدر دقیق و صمیمانه خلق و خوی بچه ننه ها را توضیح داده است: "من هم با شما احساس همدردی می کنم و خودم هم یک بچه ننه هستم!!" این نوع فهم و قضاوت وارونه زمینه پیدایش همذات پنداری است. چنین فردی سعی می کند که بسیاری از حوادث و مکاشفات متافیزیکی زندگی ما را هم در ذهن خودش بازآفرینی کرده و امر را بر خود می سازد و بزودی به این باور می رسد که همه اين وقایع متافیزیکی برای خود او هم رخ نموده است. هم اکنون می توانید در فضای مجازی تعدادی از این مالیخولیانیان را پیدا کنید که به یاری شیطان امر را بر خود مشتبه کرده اند که خدا آخر عاقبت آنها را به خیر گرداند.

ما در مجموعه آثارمان از جایگاه وجودی و وجدان و نفس ناطقه افراد و گروهها و اقشار گوناگون سخن نموده ایم حتی بر جای زنان سخن نموده ایم و لذا بسیاری از زنان بما می نویسند که: شما احساسات و مسائل زنانه را از خود ما هم بهتر درک و بیان می کنید!!

یکی از اين زنها بما نوشته بود که: شما تنها مردی هستید که باور دارید که زن برتر از مرد است!!  

 تألیف استاد علی اکبر خانجانی

==========

همه کتابها و مقالات خودشناسی و عرفان در تلگرام

https://t.me/khodshenasi4

کتابخانه صوتی : https://t.me/khanjanyaudiobooks

۱۴۰۰ بهمن ۲۵, دوشنبه

بیعلی

 بیعلی

نیست عشقی در دو عالم بی علی

نیست علمی بهر آدم بی علی 


بی علی سمتی نباشد در جهان

بی علی سوئی ندارد راه جان


علتی در خود نیابی بی علی 

در عبث غرق سرابی بی علی


بی علی آدم بود دریوزه ای

بی علی آبی ندارد کوزه ای


جمله هستی دوزخ آید بی علی

جنت جان برزخ آید بی علی


بی علی بیمار و بی یار آمدی

بی علی گمگشته اسرار آمدی 


عاشقی صادق نیاید بی علی

عاقلی بالغ نیاید بی علی


بیعلی هیچ مست اندر هست نیست

بیعلی را در جهان هیچ دست نیست

استاد علی اکبر خانجانی

 ======================

همه کتابها و مقالات خودشناسی و عرفان در تلگرام

https://t.me/khodshenasi4

کتابخانه صوتی : https://t.me/khanjanyaudiobooks

۱۴۰۰ بهمن ۲۴, یکشنبه

۲٩ -باب ریاست و سلطه  

 ۲٩ -باب ریاست و سلطه  

  
ریاست و سروری و سلطه بر دیگران و بلکه کل جهان ، حق ذاتی وجود است و انسان به میزان وجود پذیری و هستی مندی اش دارای این اقتدار است. وجود پذیری همان خدا پذیری و تسلیم و رضا در قبال اراده اوست . زیرا سروری و سلطه از آن خداست و انسان هم جانشین او در جهان است .  
  
سروری و سلطه یا به جبر است و یا به اختیار . سلطه جبری ھمان سلطه مادی و میراست و آدمی به میزانی که جبار است مجبور هم هست و لذا سلطه ای حقیقی ندارد . و فقط نمایشی کاذب از سلطه است . و آنکه سلطه خدا را به اختیار بر خویش بپذیرد جهان و جهانیان هم به اختیار ، سلطه اش را می پذیرند .  
  
جهان هستی سلسله مراتب سلطه وجود است به قدر وجود . و آنکه قدر وجود را یافت قدار وجود و وجود بخش است .پس سلطه وجود همان وجود بخشی آنست به عدم . همه جدالها و جنگها بر سر تصاحب ریاست و سلطه بیشتر است در قلمرو خانواده ، جامعه و حکومت و کل جهان . از نبرد زناشویی تا نبرد بین ابرقدرتها .  
  
و این بی وجودان بر سر تصاحب وجود دیگران در نبردند تا بدین طریق صاحب وجود شوند و نام این وجود دزدی و ظلم آشکار را عشق نهاده اند مثل عشق زن و شوهر به یکدیگر یا عشق آدمخواری والدین نسبت به فرزندان تا عشق دولتمردان در بلعیدن مردمان و ... و شاھدیم که هرچه که در این وجود خواری موفق ترند قحطی زده تر و نابوده تر و لذا دیوانه ترند مثل هیتلر !  
  
هرگز نمی توان در وجود دیگران احساس وجود کرد . اینست مسئله ! به خود آی تا سلطان جهان باشی بی خونریزی !

 از کتاب اخلاق عرفانی اثر استاد علی اکبر خانجانی

 ======================

همه کتابها و مقالات خودشناسی و عرفان در تلگرام

https://t.me/khodshenasi4

کتابخانه صوتی : https://t.me/khanjanyaudiobooks

۱۴۰۰ بهمن ۲۳, شنبه

کامپیوتر در عرصه تعلیم و تربیت

 کامپیوتر در عرصه تعلیم و تربیت

امروزه بچه های ما پای تلویزیون و کامپیوتر و اسباب بازیهای الکترونیکی از همان آغاز مجال تکامل و رشد عقل را نمی یابند و تبدیل به غول بچه هایی آدمخوار می شوند و آیه عذاب والدین خود هستند و خود ویروس تباهی و فساد و جنون و جنایت آینده بشرند.
در هر خانه ای که کامپیوتری در دست بچه ها است ذره ای ادب و اراده و نزاکت و وظیفه و تعهد و اخلاق نیست و این یک واقعیت همه جائی است. کامپیوتر در عرصه تعلیم و تربیت یک کانون فساد و شیطنت است. آیا چنین نیست؟

از کتاب مدینه فاضله اسلامی تألیف استاد علی اکبر خانجانی ص 24
 
======================

همه کتابها و مقالات خودشناسی و عرفان در تلگرام

https://t.me/khodshenasi4

کتابخانه صوتی : https://t.me/khanjanyaudiobooks

۱۴۰۰ بهمن ۲۲, جمعه

شفاعت و راز واژگونی تشیع

 بسم الّه الرحمن الرحیم

شفاعت و راز واژگونی تشیع

مسیحیت و مذهب تشیع رایج. تنها آئین های دینی در جهان هستند که به شفاعت حضرت مسیح و ائمه هدی درباره پیروانشان قائل هستند.

این تجارت بهشت و جهنم در دین مسیح در قرون وسطی تبدیل به کارگاهی شیطانی شد که مخوفترین جهنم و تباهی را بر روی زمین پدید آورد و قیامتش برپا گشت و فروپاشید. و اما اینک آن جهنم در جهان تشبع برپا شده و قرون وسطای شیعی را برپا نموده و قیامتش عیان گشته است.

موضوع شفاعت در مذهب تشیع بمراتب هولناکتر از مسیحیت رخ نموده است تا آنجا که طبق دهها روایت منسوب به امامان شیعه هر کسی می تواند با قطره ای اشک برای امام حسین به بخشودگی کامل گناهانش نائل آمده و به بهشت وارد شود حتی اگر سنگینی گناهانش از همه کوههای روی زمین و کثرت تبهکاریهایش از برگهای درختان و ریگهای بیابان هم بیشتر باشد. بدین طریق با چنین باوری آدمی می تواند تبدیل به شیطانی مجسم شده و به بهشت برود. با چنین آئینی جهنمی ترین جامعه روی زمین ممکن می شود که شده است. با چنین باوری پیروان یک مذهب می توانند تبدیل به لشکریان شیطان شوند. اینست راز اينهمه مفاسد و فلاکت و تباهی که عالم تشیع را در خود غرق نموده است.

هر حقیقتی هر چند که متعالی تر باشد چون دچار خطوات شیطانی و تبدیل گردد بهمان اندازه ظلمانی می شود. و شفاعت یکی از بزرگترین این حقایق در مذهب شیعه است که حقی برتر و رحمانی تر از آن در دین خدا پدید نیامده است.

ما قبلاً در ساثر آثارمان به تفصیل نشان داده ایم که واقعه شفاعت مومنان در ولایت ائمه هدی همان واقعه خلق جدید آخرالزمان است که از حیوانی دو پا یک انسان نورانی و ملکوتی می پرورد از جنس عرفای عالم اسلام که اکثرشان امامیه بوده اند. همچون سلمان فارسی و بایزید و حلاج و ابن عربی و مولانا که بقول علی (ع) در خلق جدید به مقام امامت نائل آمدند که این کمال شفاعت امامان در حق مومنان خویش است. از اینروست که شیعه عزا به خون شیعه عرفانی تشنه است و همواره آن را تکفیر نموده است!

در قرآن کریم در اين باب آمده است که: شفاعت فقط از آن خداست و کسانی که به شهود حق نائل آمده اند. و می دانیم که واقعه لقای الهی و شهود حق از آن امامان و شیعیان مخلص آنهاست.

پس شفاعت کارگاه خلق جدید انسان و پیدایش انسان کامل الهی است نه کارگاه خلق جدید شیطان و پیدایش انسان شیطانی و جهنم روی زمین!

عارفان ما آن شفاعت شدگان کارگاه خلق جدید امامان ما هستند. آن شفاعت و روایاتی که کارگاه تبدیل انسان به شیطان است (بواسطه قطره ای اشک) بی تردید تولیدی ملایان اموی و عباسی است که تلاش کردند تا حقایق امامت و مذهب امامیه را واژگون سازند که ساختند. همانطور که آن شفاعت عیسوی هم تولیدی ملایان یهود بود که حکم به قتل مسیح
داده بودند.

ملایان دربار اموی و عباسی بعد از واقعه کربلای حسینی سعی کردند نعل وارونه بزنند و از طریق تولید احادیث شیطانی امام حسین را تبدیل به خود ابلیس نمایند که فقط حامی اشقیاء و تبهکاران و فریبکارانی هست که به زور هم که شده برایش دو قطره اشک بریزند. و وای بر ملایان به ظاهر شیعه ای همچون شیخ صدوق و شیخ طوسی و شیخ مفید که در دربار عباسیان اين روایت را نقل و تأیید کرده اند و بدینگونه است که امثال شیخ طوسی که پدر فقه شیعی خوانده شده در دربار عباسیان به مقام شیخ الاسلامی میرسد که بالاترین مرجع علمی و فقهی در آن دوران بود. و بدینگونه است که شفاعت امامان ما تبدیل به شقاوت گشت و ولایت آنها هم تبدیل به سلطنت گردید و بدینگونه مذهب امامیه از همان آغاز واژگونه شد که کل هم و غم فقهایش تکفیر حلاج و ساير عارفان بوده است. یعنی تکفیر کسانیکه مورد شفاعت امامان قرار گرفته اند.

شفاعت٬ باطن حقیقت اسلام و ذات مذهب امامیه است که بدینگونه به دست ملایان درباری واژگونه شد و در مکتب امامیه مذهب ضد مذهب را پدید آورد که امروزه در جهان تشیع شاهدش هستیم.

علی اکبر خانجانی
۱۴۰۰/۱۱/۲۰
 
======================

همه کتابها و مقالات خودشناسی و عرفان در تلگرام

https://t.me/khodshenasi4

کتابخانه صوتی : https://t.me/khanjanyaudiobooks

۱۴۰۰ بهمن ۲۱, پنجشنبه

پدیده ای بنام غیرت

 بسم الّه الرحمن الرحیم

پدیده ای بنام غیرت

به زبان ساده٬ غیرت بمعنای تفکیک حد و مرز حریم جنسی و حراست از آن است. و غیرت بمعنای غیریّت از خویشیّت است و اين همان تفکیک حلال و حرام جنسی است و حراست از اين میزان که امری کاملاً غریزی و فطری و اخلاقی است که در احکام همه ادیان توحیدی به صورت یکی از بنیادهای شرع در طول تاریخ خودنمانی کرده است. از اینروست که به قول علی (ع) بی غیرتی مرد از کفر اوست. یعنی از بی اخلاقی و بی عاطفگی معنوی و جنسی که سرمنشاً هر بی مسئولیتی نیز می باشد. بطور مثال در همه جا شاهدیم مردی که نسبت به همسرش این غیرت را ندارد هیچ نوع مسئولیت دیگری را هم تقبل نمی کند و همسرش چیزی بیشتر از ظرف تخلیه شهوت در نزدیکترین و ارزانترین حالت نیست.

و اما امروزه نه تنها در جامعه سنتی و کشور ما بلکه در سراسر جهان شاهد رشد آمار قتلهای ناموسی هستیم که البته در کشورهای غیر مسلمان عناوینی دیگر دارد ولی ماهیتش یکیست.

امروز می خواهم بعنوان کسی که عمری کار روان درمانی داشته حقیقتی را افشا کنم که دیگر صدايش درآمده است و در یک کلام این حقیقت که تقریباً اکثر قریب به اتفاق غیرتهای جنون آمیز و قتلهای ناموسی ريشه در زنای با محارم در پس پرده خانواده ها دارد که اين مسئله در مغرب زمین آشکارتر و در کشور ما پنهان است که مشهورترین حجت این حقیقت واقعه قتل درون خانوادگی بدست یک پدر بود که با دختر خود رابطه زنانی داشت و برای پنهان داشتن این پلیدی داماد٬ دختر و پسرش را به دست خود و با مساعدت زنش قطعه قطعه کرده بود. و شاهد بودیم که اين پیرمرد شیطان صفت در
مقابل دوربین خبرنگار ادعای دفاع از غیرت و ناموس و شرف خود داشت. این فقط یک نمونه سرگشاده و علنی بود تا وجدان ملی ما و مسئولین را بیدار کند.

بنده در دوران طبابتم از نزدیک شاهد چنین مواردی نیز بوده ام از جمله پدر و پسری که به زور و تهدید با دختر و خواهر خود رابطه زنائی داشتند و سپس این دختر و خواهر بیچاره را دائماً به بهانه بدحجابی و امثالهم شکنجه می کردند.

آیا براستی فرق بین وسواس و پاکیزگی چیست؟ به تجربه می دانیم که آدمهای وسواسی به لحاظ نظافت و بهداشت شخصی از کثیف ترین افراد جامعه هستند. ماهیت این غیرتهای شیطانی و واژگونه از همین دست است. آنهایی که به همه چیز همسر و مادر و خواهر خود شک دارند خود از هرزه ترین افراد جامعه هستند و این عذابی است که گریبانگیرشان شده است و از آن رهایی ندارند. این همان غیرت ضد غیرت است که شاخه ای از مذهب ضد مذهب است. وقتی کسی که حد و مرز حرمت جنسی بین خود و مادر و خواهرش را رعایت نمی کند مطلقاً فاقد غیرت است همانطور که فاقد اخلاق و دين است و اگر مذهبی نمایشی هم داشته باشد پوششی بر اين پلیدی خویش است و عين نفاق است.

و اما امروزه اين پدیده ابعاد بسیار پیچیده و هولناکتری به خود گرفته است در زمانیکه همه اعضای یک خانواده در پای ماهواره ها و فضای مجازی و فیلمهای پورنو با هم محشورند و کودکان حتی قبل از سن بلوغ با تلفنهای تصویری و خصوصی خود از هر اراده و حرمت و اخلاق و غیرتی ساقط می شوند. در چنین شرایطی که بچه ها حتی قبل از سن بلوغ جنسی دارای رابطه جنسی هستند و گاه تا ازدواجشان چندبار سقط جنین می کنند از حقوق بشر هیچ صدایی درنمی آید و اما آنگاه که قبل از سن هجده سالگی ازدواج می کنند تحت عنوان دروغین کودک همسری٬ حقوق بشر این رسانه ها به نعره می افتد. در حالیکه میلیونها کودک بی پدر و مادر که بسیاری محصول زنای با محارم هستند با حقوق بشر کاری ندارند.

این یک قاعده فرهنگی در سراسر جهان است که آدم دزد و دروغگو همه مردم را همچون خود دزد و دروغگو می داند و فقط خودش را سالم می خواند. اگر در جامعه نگاه کنیم به آسانی پی می بریم همه افرادی که تیغ غیرت و ناموس برکشیده و اطرافیان و سایر مردمان را هیز و هرزه و بی ناموس می خوانند خود ام الفساد جامعه خویشند که گهگاهی همچون خانواده خرمدین برملا می شوند. کسانی هم که همه را به چشم پایین تنه و سکس می نگرند و مذهبشان جز اين حکم دیگری ندارد نیز مشمول همین قاعده هستند و وای بر روحانیون و مبلغین مذهبی که تحت عنوان غیرت و دینداری چنین فکر و فرهنگ شیطانی و بیماری را به جامعه القاء می کنند که این بیماران جنسی و شیطان صفت در پناه چنین آموزه هایی دست به هر جرم و جنایتی می زنند تحت عنوان دفاع از غیرت و ناموس.

امروزه چنان بی غیرتی و بی ناموسی دم از غیرت و ناموس می زند و چنان ضد مذهب لباس مذهب بر تن کرده است که مردم در اين سرگردانی و مالیخولیا به اين نتیجه رسیده اند که اصلاً بهتر است اصل حقیقت را انکار کنند و مسنله غیرت و عصمت و دین را به فراموشی بسپارند. و اين نیهیلیزمی است که درب جهنم را می گشاید. وای بر نمازگزاران ریایی! وای بر لامذهبان دين فروش! و وای بر بی غیرتان غیور و چاقوکش! و عجبا که چاقوکشی و قمه کشی در کشور ما ویژه همین جماعت زناکار و آدم کش است. محققین می توانند در اینباره پژوهش کنند تا به درستی ادعای ما برسند.

امروزه در عصر قیامت آخرالزمان که جامعه ما در مرکز آن قرار گرفته است بدون فهم دقیق و عمیق دیالکتیک مذهب ضد مذهب و غیرت ضد غیرت و عصمت ضد عصمت و ارزشهای ضد ارزش٬ هیچ پدیده ای بدرستی فهم نخواهد شد. برای کشف و درک اين خرد دیالکتیکی که خرد آخرالزمانی است رساله دیالکتیک دیالکتیک از مجموعه آثار ما را با دقت مطالعه فرمایید.

                                                          علی اکبر خانجانی       ۱۴۰۰/۱۱/۲۰  

======================

همه کتابها و مقالات خودشناسی و عرفان در تلگرام

https://t.me/khodshenasi4

کتابخانه صوتی : https://t.me/khanjanyaudiobooks

۱۴۰۰ بهمن ۱۸, دوشنبه

فلسفه جنایت

 فلسفه جنایت 

فلسفه جنایت از کتاب دائرة المعارف عرفانی جلد سوم تألیف استاد علی اکبر خانجانی

همه کتابها و مقالات خودشناسی و عرفان در تلگرام

https://t.me/khodshenasi4

کتابخانه صوتی : https://t.me/khanjanyaudiobooks

۱۴۰۰ بهمن ۱۷, یکشنبه

بزرگترین مانع دموکراسی در جوامع اسلامی

 بسم الّه الرحمن الرحیم

بزرگترین مانع دموکراسی در جوامع اسلامی

می دانیم که همه خلفای جهان اسلام درست همچون شاهان می زیستند و حکومتشان موروثی بود یعنی سلطنتی! و اين سنت حکومت دینی در میان اهل سنت است که شاه قلدر و خونخواری را خلیفه خدا می خوانده اند که اطاعت از او امر واجب بوده و هر که از آن سرپیچی می کرد مرتد و خونش مباح می شد و لذا گروه کثیری از اهل سنت حتی امام حسین(ع) را مرتد می دانستند زیرا از امر خلیفه زمان سرپیچی کرده بود. حتی حدیثی هم به همین مضمون به رسول اکرم نسبت میدهند که هر که حاکم وقت را اطاعت نکند مرتد است!!

و اما جماعت شیعه که همواره تحت ستم حکام و خلفای اهل سنت بودند نیز تفکری مشابه داشتند زیرا امامان خود را خلیفه و شاه می دانستند و لذا معتقدند که حق همه امامان شیعه خورده شده است و این تهمتی ناحق است زیرا نور امامت غیر از خلافت و سلطنت است. اگر خلافت سیاسی همان امامت می بود علی(ع) برای کسب آن جهاد می کرد تا حق خدادادی خود را بدست آورد در حالیکه هرگز چنین نکرد و خلافت پنج ساله اش را هم به زور و اکراه پذیرفت و ارزش آنرا از آب دماغ بزی هم پست تر خواند.

ولی شیعیان در طول تاریخ و حتی در عصر غیبت امامشان هم در انتظار ظهور امام زمان جهت سلطنت و حکومت جهانی هستند یعنی امام خود را شاه می دانند و در غیر اینصورت اصلاً ارزشی برای امامت او قائل نیستند.

پس می بینیم که شیعه و سنی هر دو حاکمیت الهی را همان سلطنت می دانند و حقی جز سلطنت نمی شناسند. حال بگوئید چگونه چنین طرز فکری می تواند خواهان دموکراسی و حکومت مردمی و عدالت اجتماعی باشد مگر اينکه از دموکراسی هم نوعی سلطنت توقع داشته باشد. همانطور که انقلاب مردمی ۵۷ هم بسرعت تبدیل به سلطنت شد سلطنتی به نام ولایت مطلقه فقیه! با تشیع امام شاهی٬ راهی بسوی مردم سالاری نیست. این فهم واژگونه و ناحق موجب شده که ایرانیان و شیعیان و مسلمین هم از حقیقت دین بیگانه شوند و هم از حق عدالت اجتماعی یعنی دموکراسی. زیرا تعریف قرآن کریم از امامت و خلافت الهی بر روی زمین کاملاً بعکس این تصور شیعیان است. قرآن کریم٬ امام و خلیفه خدا بر روی زمین را به لحاظ مادی و دنیوی مستضعف ترین انسان جهان خوانده است و اینست آن سرّی که عامه شیعیان از فهمش بیگانه مانده اند و لذا هم دستشان از امام هدایت کوتاه مانده و هم از عدالت اجتماعی در دنیا. و این مصداق خسرالدنیا و الآخره است. اینست مسئله!

                                                                 علی اکبر خانجانی۱۴۰۰/۱۱/۱۲
=============================================
 کتابخانه صوتی تألیفات استاد علی اکبر خانجانی                    

             https://t.me/khanjanyaudiobooks

۱۴۰۰ بهمن ۱۶, شنبه

 افسانه حمله اعراب به ایران 

 بسم الله الرحمن الرحیم

 افسانه حمله اعراب به ایران 
 
اعراب صدر اسلام در عصر حاکمیت خلیفه عمر بن خطاب بطور رسمی به مرزهای ایران لشکرکشی کردند و آن هنگامی بود که شیرازه حکومت ساسانی از هم دریده شده بود و در طی ده سال آخر حکومت ساسانی، حدود ده شاه جابجا شدند و همگی هم بدست یکدیگر به قتل رسیدند که اکثرشان پدر و پسر و برادر بودند.

 و مابقی کشور بطور ملوک الطوایفی اداره می شد و در هر منطقه کسی دعوی سلطنت می کرد و مردم را قلع و قمع و غارت می نمود. در واقع با حمله اعراب، ایران از چنین وضعیتی نجات یافت. و براستی اسلام ناجی ایرانیان از اسارت شاهان بولهوس ساسانی و موبدان فاسدش بود که کشور را به فروپاشی کشانده و تکه پاره کرده بودند.

 و اما آنچه که بنام اعراب و غارتگری اعراب در ایران پس از اسلام روایت شده است عملاً غارتگری و چپاول و کشتار و ترکتازی ترکان است که به خلفای عباسی باج می دادند تا  از حمایت دستگاه خلافت برخوردار باشند و این ترکان هم رسالتی مهمتر از کشتار و قلع و قمع علویان در ایران نداشتند که گاه برای دستگیری چند تا مسلمان علوی شهری را در آتش می سوزاندند و حتی احشام و سگ و گربه را در شهر زنده نمی گذاشتند اینان ترکان غزنوی و سلجوقی بودند که تدریجاً ترکان صفوی و قاجار برجایشان نشستند و همچنان به خلفای عرب و ترک و عثمانی باج می دادند.
 
پس در واقع بجای حمله اعراب بایستی از حمله ترکان به ایران سخن نمود که تحت عنوان دفاع از اسلام عباسی طی حدود هزار سال ایران زمین را مورد قتل و غارت و چپاول همه جانبه قرار دادند.
 
در واقع اسلامی که در ایران زمین جریان یافت اسلام عباسی بود که بواسطه ترکان غزنوی و سلجوقی بقدرت سرنیزه و غارت و قتل عام پیاده شد و تشیعی هم که از پس آن پدید آمد شیعه صفوی بود که آنهم تشیع ترکان بود که با قتل عام مردم آذربایجان در سراسر ایران جاری شد و پس از آن در حکومت خونخوار ترکان قاجار استمرار یافت و تاکنون همان اسلام و تشیع است که در خون مردم ایران جریان دارد: اسلام ترکی و تشیع ترکی! یعنی جباریت دینی!
 
اعراب بقدرت سرنیزه و غارتگری و خونخواری ترکان بر ایران زمین مسلط شدند. اعراب هرگز در ایران حکومت نکردند بلکه حکومت ترکان به مثابه مزدوران خلفای عرب عمل می کردند و ایران مستعمره خلفای عرب بود و در اکثر امور این ترکان بجای کلاه ، سر ایرانیان را به خلفای عباسی هدیه می کردند.

 بنابراین اسلام ایرانیان، محمدی نبود بلکه عباسی بود و تشیع ایرانیان هم علوی نبود بلکه صفوی بود که هر دوی آن ترکی شده و به زور شمشیر و سرنیزه و غارت و قتل عام بر ایرانیان تحمیل شد. 
 
اما آخرین و بزرگترین خیانت و شرارت این اعراب ترک، فراهم کردن حمله مغول به ایران بود که حدود دو قرن به طول انجامید که خاک ایران را شخم زدند و نهرهای خون به راه انداختند که باعث و بانی این جنایت عظیم ترکان خاتون ملکه دربار سلجوقی بود که آشکارا دزد سرگردنه ای بود که بزرگترین خزانه جواهرات را برای خود مهیا کرده بود که به دستور این زن خبیث گروهی از بازرگانان مغول که حامل جواهرات بودند و بطور رسمی در ایران تجارت می کردند غارت شده و همه اعضای این کاروان به قتل رسیدند که رهبر این کاروان از درباریان چنگیزخان مغول بود و چنگیزخان چندبار به دربار ایران سفیر فرستاد تا مسببین این قتل و غارت به آنها تحویل شوند که دربار سلجوقی این سفیران را نیز به قتل رسانید و بدینگونه حمله مغول به خاک ایران آغاز شد که هزاران بار از حمله اعراب ویرانگر و خونین تر بود که عاقبت حاکمیت این ترکان غارتگر بواسطه هلاکوخان مغول به پایان رسید و این نیز پایان عمر خلافت عباسی بود. یعنی خلافت عباسی نیز بواسطه این ترکان بود که اداره می شد.
 
بنابراین به یقین می توان ادعا کرد که برخلاف تصور عامه مورخین و روشنفکران مدرن ما، از آغاز ظهور اسلام تا انقلاب ۵۷ هرگز هیج عربی در ایران حکومت نکرده است.
اسلام محمدی – علوی و نه اسلام عربی – عباسی – ترکی، آن دینی است که عارفان و متصوفه بر حق ما درک نمودند و نورش را در جامعه ایرانی انتشار دادند که نه اسلام فقاهتی است و نه اسلام روائی است و نه اسلام عزا و روضه و قبرپرستی.

 و این اسلامی است متکی بر فطرت و اخلاق و معرفت و محبت و ولایت امامان که از وجود عارفان تجلی می یابد که از نظر ما حقیقت اسلام جز این نبوده است و مابقی اسلام ضد اسلام و تشیع ضد تشیع و مذهب ضد مذهب است یعنی دجالیت!


                                                                                              علی اکبر خانجانی 1400/10/20

===========================================

کتابخانه صوتی تألیفات استاد علی اکبر خانجانی                    

             https://t.me/khanjanyaudiobooks

۱۴۰۰ بهمن ۱۴, پنجشنبه

چنین گوید پیر مغان : معمولی باش

 معمولی باش

10- خوب مباش! مهربان مباش! عابد مباش! عاقل مباش! شر هم مباش! شقی هم مباش! کافر هم مباش! اصولاً سعی مکن تا چیزی باشی برای دیگران یا برای خودت. دروغ مباش تا ببینی که چیستی.

11- عاشق مباش چون می دانی که نیستی. بلکه فقط خیالاتی شده ای و بازیچه. معمولی باش یعنی آنطور که اصلاً دیده نشوی. تا بتوانی خود را ببینی!
12- حقیقت اینست که نمی دانی که اصلاً چه هستی و چه می خواهی باشی. پس هیچ باش تا ببینی که همان هستی که در آرزوهایت هم نمی گنجید: خدایگونه!

13- مطلق پرست و مطلق بین باش و مطلق باش چون خدا. تا ببینی که براستی هستی!
14- دست و دل و اندیشه از باید و شاید بشوی تا ببینی که همان هستی که باید باشی.

15- از هیچ مذهب و ملت و مسلکی مباش! از هیچ نژاد و فرقه و جنسیتی مباش! اهل هیچ چیزی مباش نه دین و نه دنیا و نه علم و نه هنر و نه عشق و نه فسق و نه بایدی و نه نبایدی. فقط برای مدتی تا ببینی که این همان است که باید باشی.

از کتاب چنین گوید پیر مغان ص 48 تألیف استاد علی اکبر خانجانی 

===========================================

کتابخانه صوتی تألیفات استاد علی اکبر خانجانی                    

             https://t.me/khanjanyaudiobooks

۱۴۰۰ بهمن ۱۲, سه‌شنبه

حکمت های قرآنی (5) 

 حکمت های قرآنی (5) 

۵١-آنان که به ربا مبتلایند در آتش زندگی می کنند و آتش آخرت سوزاننده تر است .

۵٢-وای بر نمازگزاران سهوی و ریائی ، وای بر تکذیب کنندگان دین ، وای بر ریا کاران ، وای بر فاسقان ، وای بر مال مردم خوران ، وای بر ربا خواران .

۵٣-کافران کسانی ھستند که بجای اطاعت از حکم خداوند از سنت پدران تبعیّت می کنند .

۵۴-آنان که نشانه ھای الهی را دیدند و انکار کردند خداوند مهلتی برای توبه به آنها می دھد واگر توبه نکردند آنها را برای مدتّی به حال خود رھا می کند تا در زندگی حیوانی خود خوش باشند . تا به ناگاه عذاب خدا از سویی که گمانش را ندارند آنها را در بر می گیرد . وآنگاه ایمان می آورند ولی از عذابشان کاسته نخواھد شد . تا عذاب خدا به سر آید . و اکثرشان چون عذاب به سر آمد باز دوباره اِنکار می کنند .

اینان تا سه بار مهلت توبه خواھند داشت واگر توبه نکردند دیگر ھرگز مهلت توبه نخواھند داشت وتوبه شان پذیرفته نمی شود . اینان را دوزخ واجب آمده است .

۵۵-قیامت آن روزی است که نهان ھا آشکار می شود و آنکه تصدیق کرد و توبه نمود سعادتمند است و آن کس که اِنکار کرد به شقاوت و بد بختی مبتلا می شود .

از کتاب شبی با خدا تألیف استاد علی اکبر خانجانی


===========================================
کتابخانه صوتی تألیفات استاد علی اکبر خانجانی                    

             https://t.me/khanjanyaudiobooks