۱۳۹۴ اسفند ۹, یکشنبه

منشأ مظالم و مفاسد بشری

188 - اصلاً باید درک کرد که منشأ و مقصد همه مظالم و مفاسد
بشری سلب انتخاب و اختیار از انسانها در امر اعتقادات و عواطف دینی
 و معنوی است و تلاش جهت القای جابرانه اعتقادات و عواطف خود به
دیگران! و ظلم و ظلمتی جز این نیست. زیرا فقط چنین ظلمی است که
به ظلمت و تاریکی منجر می شود و اندیشه و دل و روح را دچار ضلالت
می سازد زیرا حق و امکان اندیشه و فهم و باور و درک مغزی و قلبی را
از انسانها سلب می کند و این عین جنگ با فطرت الهی در بشر است و
جنگ با خود خداست و لذا جباران و مستبدین عقیدتی و مذهبی، ظالمترین
 ظالمان در جامعه بشری تلقی می شوند و بانیان ظلم کبیرند! از این منظر
بهتر می توان به راز تباهی و ذلّت جوامع اسلامی پی برد زیرا مکتب لا اکراه
فی الدین را تبدیل به لا اختیار فی الدین ساخته اند حکّام و علمای مزدور
اسلامی از همان صدر اسلام تا به امروز!

از کتاب " فطرت خدا و فطرت بشر " استاد علی اکبر خانجانی

۱۳۹۴ اسفند ۸, شنبه

دجال

دجّال


حکمت جاوید(دجالیها)
هر حقیقتی دجّالی دارد و:
دجّال عرفان، لاابالیگری است.
دجّال علم، دانشگاه است.
دجّال عدل، دموکراسی است.
دجّال صدق، بی حیایی است.
دجّال ارادت، تقلید است.
دجّال حکمت، پزشکی است.
دجّال ذکر، ورد است.
دجّال عشق، ایثار است.
دجّال ایمان، بیمه است.
دجآل حجاب، شیکی است.
دجّال آخرالزمان، تکنولوژی است.
دجّال اختیار، آزادی است.
دجّال عصمت، فمینیزم است.
دجّال توحید، خدای خیالی است.
دجّال واقعیت، آرزو است.
دائرةالمعارف عرفانی جلد ۳ ص48

۱۳۹۴ اسفند ۶, پنجشنبه

واضح ترین نشانه حماقت و جهل آدمی

واضح ترین نشانه حماقت و جهل آدمی

                                                       
26 - یکی از واضح ترین نشانه حماقت و جهل آدمی در قبال نگاهش به گذشته خویش
اینست که از بدو تولد خود را همچون انسانی کامل و عاقل و موجود می پندارد و مورد قضاوت
و ارزیابی قرار می دهد و لذا عالم و آدمیان را محکوم و خود را حاکم و حق بجانب می سازد
غافل از اینکه تولد آدمی از بطن مادرش سرآغاز آفرینش و طی طریق مراتب وجود است
تا دم مرگ و بلکه تا پایان جهان هستی این آفریده شدن ادامه دارد تا وجودی کامل یابد.
 
از کتاب " ارض ملکوت " استاد علی اکبر خانجانی

۱۳۹۴ اسفند ۵, چهارشنبه

فمینیزم: آخرالزمان زن


فمینیزم: آخرالزمان زن

هر چیزی کلا زمان و اجلی دارد از جمله انسان. و نیز هر اراده و
اندیشه ای در بشر هم زمان و مهلتی دارد تا تحقق یابد که اگر یافت
رستگار است و اگر نیافت در محاق زمان عقیم می گردد و آن اراده
تبدیل به ضد اراده می شود و این آخرالزمان آن امر است. و اما زن
در یک کلام چیزی جز اراده به محبوبیت در نزد مرد نیست که اگر
توانست با ادای حقوق محبت به این اراده اش لباس عمل بپوشاند
از اسارت زمان و اجل خود رسته و رستگاری همین است و در غیر
اینصورت به دام آخرالزمان اراده خود می افتد و اراده به محبوبیت
در او تبدیل به اراده به عداوت و نفرت و انتقام از خویشتن می شود
که به صورت خصومت با هر چه مرد آشکار می شود البته تحت عنوان
بی نیازی از مرد و اراده به استقلال وجودی که نامش فمینیزم است :
مکتب اصالت مادینگی و استقلال زن از مرد!

این اراده ضد اراده که به صورت یک عذاب از اعماق ذات زن می جوشد
او را در قلمرو معیشت به اشد بردگی تا سرحد تن فروشی می کشاند
که عملا غایت ابتلا یش به مرد ا ست و در قلمرو جنسیت به خود ارضایی
و همجنس گرایی می برد.
و جالب اینکه برای دستیابی به این به اصطلاح استقلال توهمی و
مالیخولیایی خود نیز باز محتاج مردان دیگر است تا در قبال یک مرد
خاص بتواند نمایش استقلال ایفا نماید. فمینیزم درک اسفل السافلین
زن در دنیاست زیرا در تن محض خویشتن سقوط می کند و مبدل به تن
می شود و این یک تنهایی دوزخی است که برای تحملش محتاج مخدر
و داروهای روان گردان است.

دائرةالمعارف عرفانی جلد ۳ ص ۹۲

۱۳۹۴ اسفند ۳, دوشنبه

قلم خدا

178-  من مأمور بوده ام که این راه از بشر تا خدا را تماماً به تنهائی و به تجربه و عقل بشری گام به گام طی کنم و
همه مراحلش را به عقل عامه و امّی تبیین کنم. این مأموریتی از جانب فطرت الهی من بود که بر عهده فطرت بشریم
گذاشته شده است تا این دو را بهم برسانم و برای همگان گزارش کنم فی البداعه و زنده و مرحله به مرحله! و لذا کل
مجموعه آثار بنده به مثابه زندگینامه من است زیرا زندگانی من جز این مأموریت فطری نبوده است مأموریتی که تمام
قدرت اختیار و انتخاب و اراده مرا متحداً بخود اختصاص داده است و کل عشق من به زندگیست و زندگی جز این برایم
معنائی نداشته است. پس من در آثارم زندگی کرده ام و آثارم عین زندگی من است. زندگیم، زندگی قلم خداست. من خود
قلم بوده ام قلمی در صورت بشری! کل زندگیم تحقق و تفسیر و تأویل سوره ن و القلم است. زیرا این قلم است که بشر
را به فطرت الهی خود می رساند. راه از بشر تا خدا به اندازه یک قلم است. این راه قلم است. راهی که سوار بر مرکب
قلم طی می شود. مَرکبی که نوریست: براقی! و مُرکّبی نه از آب و دود که از خون و آتش است: "و براستی که تو بر
خلق عظیمی! و براستی که برای شما همانست که انتخاب کردید." سوره قلم! این آیه پاسخی است به آیه دیگری که: آیا
انسان را همانست که تمنا و آرزو می کند؟ خیر! بلکه انسان را همانست که انتخاب می کند!


از کتاب " فطرت خدا و فطرت بشر " استاد علی اکبر خانجانی

۱۳۹۴ اسفند ۱, شنبه

قیامت و تنهائی

قیامت


تنهائي را دریابید
اول اینکه تنهائی یک نمایش و تعمّد نیست بلکه یک احساس و واقعه وجودی است که در هر که رخ نماید به بزرگترین توفیق الهی در آخرالزمان نائل آمده است چرا که آخرالزمان عرصه تفرید و تجرید جبری بشر است منتهی بشر مدرن مستمراً از این واقعه می گریزد و به انواع اشتغالات و بازیها و تخدیرها پناه می برد و این بزرگترین کفر انسان مدرن است و به مثابه جنگ با آخرالزمان و رویارویی با پروردگار است و قیامت نفس .
پس این قیامت را دریابید قبل از آنکه آن قیامت کبری فرا رسد تا بتوانید در حضور خداوند دوام آورید و در جرگه کسانی نباشید که از فرط خجالت خود را با صورت در آتش دوزخ سرنگون می کنند و می گویند: ای کاش اصلا خلق نشده بودیم! بشر مدرن هیچ عذابی نمی کشد الا در گریز از این تنهائی که عین گریز از رویاروئی با خداست که همان رویاروئی با خویشتن خویش می باشد.
پس ای تنها شدگان این بزرگترین نعمت خدا را پاس دارید و به شیاطین پناه مبرید. با خود روبرو شوید و گناهان خود را بپذیرید و انکار مکنید و بخدا پناه برید که آماده آمرزش است.
دائرةالمعارف عرفانی جلد۲ ص ۲۷

۱۳۹۴ بهمن ۲۶, دوشنبه

چه نباید کرد؟



بایستی تا حد امکان از تکنولوژی و فرآورده هایش پرهیز نمود .
بایستی تا حد امکان از جهان دانش و صنعت پزشکی فاصله گرفت .
بایستی رسانه ها را باور نکرد و تبعیت ننمود .
بایستی تا حد امکان از بانک و بیمه دوری نمود .
بایستی از ریاکاری در دین توبه کرد .
بایستی از فاسقان برید و با پاکان دوستی نمود .
بایستی قناعت و ساده زیستی پیشه کرد .
بایستی تلویزیون را چشم شیطان دانست و کورر کرد .
بایستی چشم و گوش را بر وعده های دانش و فن و تمدن بست .
بایستی راه و روشهای خود شناسی و خود کفایی و خود درمانی را جستجو نمود .
بایستی عقل خویش را باور کرد و بارور نمود .
بایستی از خداوند جز ایمان و معرفت نخواست .
بایستی با مؤمنان بیعت نمود و در انتظار ظهور ناجی ماند .
بایستی شدیداً از دین فروشان و تاجران معجزه و کرامت بر حذر بود .
بایستی شدیداً از داروهای مسکن اعصاب و روان دوری نمود .
بایستی از سه شیطان مشهور عشق و آزادی و برابری پرهیز کرد .
بایستی هر چه بیشتر از صنعت و فرآورده های صنعتی دوری کرد و به طبیعت و فرآورده های طبیعی روی نمود.
دائرة المعارف عرفانی جلد۳ ص ۴

۱۳۹۴ بهمن ۲۲, پنجشنبه

کافر کیست ؟

و اینکه چه کسی در دلش مؤمن یا کافر است و در هدایت یا ضلالت است امریست
که طبق دهها آیات الهی، تشخیصش فقط از آن خداست و لاغیر! و سخن اینجانب
در مجموعه آثار در باب کفر و ایمان امری فقط مربوط به قلمروخودشناسی است تا
هر کسی به حقیقت کفر و ایمان قلبی خودش آگاه گردد و نه امری در عرصه حقوق و
قضاوت و سیاست و فقاهت که بخواهیم برعلیه دیگران فتوای کفر دهیم! آدمی فقط و
فقط مجاز است که شیطان را تکفیر و لعن کند و بس آنهم به اذن و اراده الهی و از
جانب پروردگارش و نه از جانب خودش! حتی عارف کامل هم چنین حقی ندارد!

۱۳۹۴ بهمن ۲۱, چهارشنبه

زن کافر


زناشویی


حكمت هایي در باب زن کافر:
زن کافر فقط زور را درک می کند .
مکر زن معلول زور مرد است .
زن به شوهر کینه نمی کند الا اینکه مرد به وی پشت کند .
زن ریاست طلب فقط در روسپی گری به مقصود می رسد .
برای دوستی زناشویی هر یک از طرفین باید خودش باشد .
زن بد دهن زنانیِّت ندارد .
زن ریاکار ، عبوس است .
زن کافر اگر عالم شود عقیم می شود .
زن کافر ، محبت را چاسلوسی می فهمد .
زن مؤمن فقط یک مرد می شناسد .
صداقت زن کافر ، فحاشی است .
مردی که مرید حق باشد زنش خواه نا خواه مریدش می شود .
زن کافر از کار خانه داری احساس بدبختی می کند .
زن کافر از مردی که او را دوست می دارد کینه می کند .
زن کافر همواره خود را حیف شده می داند .
دفتر تجارت زن کافر ، اطاق خواب است .
مقر سلطنت زن کافر چشم اوست(آرایش چشم)
زن کافر دشمن قسم خورده مرد خردمند است.
دائرةالمعارف عرفانی جلد۳ ص ۴۰

۱۳۹۴ بهمن ۱۷, شنبه

ظهور خدا

59 - و آنچه که موسوم به قیامت کبراست چیزی جز ظهور خدا نیست
از انسان! پس کل تاریخ هستی و تاریخ بشری چیزی جز مراحل این ظهور
نبوده است از انبیاء و اولیاء و عرفا!

60- آدمی خدایش را بواسطه عواطف و شعور و تجربیات بشری خودش می شناسد
و می خواند و می پرستد و یا حتی به او کافر می شود. همانطور که خداوند هم با زبان
و عقل و عواطف بشری با بشر سخن گفته است از طریق انبیای خود! پس خدا، انسان
کامل و کمال انسان است و انسان هم خدای ناقص و نیمه کاره است که هنوز در وجودش
کامل نشده است. پس خلقت و فطرت بشری از آغاز تا پایان جهان در حال جریان و تکامل
است و این معنائی است که عامه بشری درنمی یابند.

از کتاب " فطرت خدا و فطرت بشر " استاد علی اکبر خانجانی

۱۳۹۴ بهمن ۱۴, چهارشنبه

راه شناخت خدا

232- آدمی خدای را نمی تواند بشناسد و با او رابطه ای برقرار کند
 الا از طریق یکی از اولیای او! و خدائی که غیر از این طریق شناخته و
پرستیده شود خدا نیست بلکه هوای نفس و بلکه ابلیس است. این اصل
 و اساس مذهب امامیه و عرفان شیعه و الهیات حقه اسلامی است. و
لذا دین و ایمان و شریعت و فقاهت و آئینی هم جز از این طریق هر چه
باشد ضلالت است. سخن از ولی زنده خداست نه زیارت قبور اولیاء:
"بدانید آنکه در گور است نمی شنود." قرآن کریم! این نفی زیارت قبور
نیست ولی زیارت قبور اولیاء، موجب هدایت و ایمان نمی شود و شفاعت
و کرامت امر دیگریست که از توسل به اولیای حق حاصل می گردد که
رحمت آنهاست ولی آنچه که موجب هدایت می شود نعمت است که
عموماً طالبش نیستند و چون روی نماید رویگردانند!

از کتاب " فطرت خدا و فطرت بشر " استاد علی اکبر خانجانی