۱۳۹۴ تیر ۸, دوشنبه

قیامت صغری



و اما سعادت و شقاوت بشر آنگاه به اوج خود رسیده و تبدیل به هویتی ماندگار می شود که قیامت صغرایش در این دنیا
برپا می شود و آن هنگامی است که با حجتی از حق و با یکی از اولیای الهی روبرو گردد که موجب می شود همه امیال
و عواطف و افکار و صفات پنهانش عیان گردد که سراسر کفر و شقاوت و استکبار و جهل است. اگر این ظهور کفر
باطنش را تصدیق نموده و فرافکنی نکند و سپس از آن توبه نماید و به اصلاح و اطاعت از حق بپردازد در جرگه اهل
سعادت قرار می گیرد و سعید می شود. ولی اگر آنچه را که از خود می بیند انکار کند و آنرا به دیگران نسبت دهد و
مسئولیت آنرا نپذیرد و یا این زشتی ها را به شرایط و جبرها منسوب نماید در کفر و شقاوتش مقیم می گردد و در جرگه
اشقیاء وارد می شود و عذاب را بر خود واجب می سازد. در این باره آیات کثیری در قرآن آمده است.
در حقیقت کسی که کفرش را بپذیرد و مسئولیت آن را گردن بگیرد.

از کتاب " دائرة المشارق و المغارب ربوبی"دیالکتیکهای قرآنی" استاد

۱۳۹۴ تیر ۶, شنبه

شرک و وحدت




امروزه معنا و مفهوم وحدت در سراسر جهان امری وارونه شده است که هولناکترین این واژگونی در جهان اسلام به
عرصه ظهور رسیده که سراسر ترور و تفرقه و انهدام مسلمین است زیرا معنای توحید و اتحاد واژگونه گشته و شرک
و نفاق اساس دین قرار گرفته است. توحید، مهجورترین و مغفولترین مفاهیم در جهان اسلام است همانطور که قرآن!
جریانات تکفیری در جهان اسلام کارخانه اصلی این شرک و نفاق است. تا این شرک شناخته نشود و نبردی جهانی بر
علیه آن در جهان اسلام برپا نگردد هیچ راه نجاتی از این جریانات نیست الا تن دادن به کفر آشکار غرب. و گوئی که
همین راه حل کافرانه در کل ملل و دول اسلامی مقبول افتاده است پنهان و آشکار!
شیطان هرگز کسی را علناً دعوت به کفر نمی کند بلکه دعوت به شرک می کند تا از طریق نفاق به اشد کفر برسند.
امروزه شیطان بزرگ یعنی تمدن غرب دیگر هیچ نفاقی را از جهان اسلام نمی پذیرد و مسلمین ناچارند بین دین خالص
و کفر انتخاب کنند و می کنند. و این انتخاب بین دجّال و امام است یعنی تکنولوژی یا جنات نعیم!

از کتاب " دائرة المشارق و المغارب ربوبی "دیالکتیکهای قرآنی" استاد خانجانی ص 104

۱۳۹۴ تیر ۳, چهارشنبه

انکار و تحریف حقیقت

آدمی وقتی حقیقتی را انکار یا تحریف می کند یعنی دروغ می گوید
 قصد دارد که یک ادعای کاذب و احساس توهمی و هویت خلاف واقعیتی
 که از خودش در نزد خود یا دیگران ساخته را حفظ و حراست نماید.
پس هر دروغی جدید ناشی از یک دروغ قبلی است که انسان بخود یا دیگران
 گفته است. کسی که حق حیات و هستی موجود و واقعیت جاری زندگیش
را درک نمی کند و آنرا ناحق می پندارد و در شأن خود نمی داند در آن واحد
 دست به تحریف و تبدیل و تکذیب واقعیات بیرونی می زند و به خلق یک هویت
 توهمی از خودش در ذهن خود! این هویت توهمی و مالیخولیائی که فرد مستکبر
 از خودش در چشم و ذهن خود می سازد کارگاه دائمی کذب و انکار واقعیات
 بیرونی است زیرا هر چیزی که در تأیید این مالیخولیا نباشد انکار و تحریف می شود
 و متهم و لعن می گردد. این هویت توهمی مالیخولیائی یک خناس، جن یا -
شیطان است که نفس فرد متکبر را اشغال کرده است: "شیطان به امر خداوند
بسوی هر انسان متکبر و کذاب می آید تا رسوایش سازد..." قرآن کریم -

از کتاب " دائرة المشارق و المغارب ربوبی"دیالکتیکهای قرآنی" استاد

۱۳۹۴ خرداد ۲۵, دوشنبه

ظهور و غیب

ظهور و غیب

آنکه در خود حاضر است خدای را هم ظاهر می یابد. و امروزه در آخرالزمان
 انسان به غایت و کمال وجود رسیده است و می تواند به تمام و کمال در
خود و با خود و عین خودش باشد و حقیقت وجودش را در همه چیز و همه 
کس نظاره کند. زیرا زمان، زمان غربت و بیگانگی و فراق است و زمان بسر
 آمده است و عصر وصال و یگانگی است و این عصر ظهور است ظهور حق
از انسان از درب این ظهور که امام زمان است و امام، عصاره و امّ کل ظهور
 است و نور این ظهور است پس ظهور امام، ظهور نور حق است پس هر که
 در خود حاضر باشد در عرصه این نور است و ظاهر می شود. و آنانکه در
انتظار ظهور شخص تاریخی نژادی امام زمان هستند تا ابد پشت درب انتظار 
می مانند همانطور که -خود در آخرین وصیتش موسوم به "سباسب" فرموده که:
دیگر هرگز کسی مرا نخواهد دید زیرا من به حریم قدسیپروردگارم ملحق گشته ام!
و این همان راز غیبت است که سرّ ظهور است. پس غیبتش عین ظهور است 
ظهور نور حق از انسانیت امام! و این ظهور انسانی خدا و ظهور خدائی انسان است:
 و اوست اول و آخر و ظاهر و باطن! قرآن کریم

از کتاب "دائرة المشارق و المغارب ربوبی"دیالکتیکهای قرآنی" استاد خانجانی

۱۳۹۴ خرداد ۱۷, یکشنبه

اراده انسان


2359- آدمی در اعمال خود اراده ای ندارد همانطور که خداوند در کتابش
 می فرماید افعال آدمی نیز مخلوق است مخلوق امیال، افکار، باورها، آرزوها
 و شناخت اوست. ولی انسان بواسطه اعمالش به عرصه ظهور می رسد
 که همان خلق جدید است همانطور که در کتابش می فرماید: "ما شما را
 بواسطه علمتان می آفرینیم." پس آدمی جز در علم و شناخت خودش 
اراده و اختیاری ندارد. علم و شناخت درست موجب ظهور اعمال الهی و
 خالق می شود همانطور که شناخت نادرست موجب بروز اعمال شیطانی
 و ویرانگر می شود. و این دیالکتیک ایده و عمل است که دیالکتیک تسبیحی
 از میان تقابل و تعامل بین ایده و عمل بسوی او میل می کند و این "او" موجب
 ظهور عمل الهی از انسان می شود ولی کسی که بقصد اثبات خود میل 
به اعمال خیر دارد جز شرّ از وی آشکار نمی شود یعنی خیرخواهی بقصد اثبات
 خود منشأ همه شرارتهاست و این دیالکتیک تنفیس است. پس آن علمی که
 آدمی بواسطه اش آفریده می شود علم دیالکتیک است که بر دو بنیاد تسبیح 
و تنفیس، موجب دو آفرینش انسانی و شیطانی می شود. که این تفاوت و تمایز
 جز به علم دیالکتیک قابل درک نیست زیرا آنکه می خواهد که خوب باشد و خوب
 جلوه کند شرّ می شود یعنی آنکه می خواهد اثبات شود نفی می گردد. ولی
 آنکه می خواهد خود نفی شود تا حق اثبات گردد حق از وجود او رخ می نماید
 به زیباترین جلوه ای. 
از کتاب " دیالکتیک دیالکتیک " استاد خانجانی

۱۳۹۴ خرداد ۱۳, چهارشنبه

صنعت سینما

596- و بدینگونه هنر و صنعت سینما به همراه اهالی آن در آخرالزمان بر 
جایگاه آخرین حدّ دجالیت قرار می گیرند: دروغهای مقدّس، بطالتهای 
مقدّس، رسوائی های مقدّس، جنایات مقدّس، خودکشی های مقدّس
و ... و نهایتاً قداست شیطان و شیطان پرستی. سینما در آخرالزمان 
بارانداز دیالکتیک ساقط شده در درک اسفل السافلین است که نابودی
حاصل از خودپرستی و دروغ را الوهیت می بخشد و اینست که امروزه 
همه انسانها در عشق هنرپیشگی می سوزند. زیرا می پندارند که همه 
دروغها و بطالتهای زندگیشان در عرصه سینما عین حقیقت از آب درمی آید
و نمی دانند که سینما مخرج دفع انسان نابود شده از قلمرو وجود است.

از کتاب " دیالکتیک دیالکتیک " استاد خانجانی