۱۳۹۸ خرداد ۷, سه‌شنبه

مسئولیت ارادت

مسئولیت ارادت
چون به پیر عارفی رسی در مرحله نخست نیازها و امراض و اسارتهایت را از تو می گیرد و به تو آزادی اراده و سلامت نفس و اختیار و عزت می بخشد. و تو ذاتاً متعهد به ارادت می شوی که اراده آزاد شده ات را در اختیار او نهی تا تو را به صاحب اختیار یعنی خداوند برساند ورنه دوباره اراده ات را از دست می دهی و این بار خوار و خفیف تر و معذب تر از قبل می شوی زیرا طعم آزادی را چشیده ای.

یار کن مرا تا یاری کنم تو را: این اساس رابطه مراد و مرید است.

و اما آنگاه که قصد مریدی نمودی باید بدانی که راهی از زندگی را برگزیده ای که خلاف جریان کل زمانه است. پس در واقع جنگی همه جانبه را آغاز کرده ای. زیستن مومنانه و با معرفت نوعی زیستن قاچاقی است و اینست که امر اول دین در آخرالزمان تقیه است یعنی پنهان داشتن ایمان و اسرار معرفت و اعمال در حد امکان. الا آنچه که قهراً آشکار می شود.

نخستین گروهی که بر علیه تو به ستیزه ای قهارانه بر خواهند خاست خانواده و نژاد است. و این اولین و آخرین و شاقه ترین امتحان است. مهمترین مشکل خاندان اینست که بوضوح احساس می کنند که دیگر از جنس آنها نیستی و به راه و روش آنان دل نمی دهی و این غیر قابل تحمل می نماید.


از کتاب خداشناسی عرفانی ص 39
60-  کتاب خداشناسی عرفانی (توحید در آینه اسلام)(خلاصه آثارم) - ۱۳۸۶ (Theosophical Theology)
دانلود رایگان کتاب های صوتی و متنی استاد علی اکبر خانجانی در سایت :khanjany.com و nooreomid.net 
نشانی تلگرام: khodshenasi4@


۱۳۹۸ خرداد ۶, دوشنبه

جمال خدا

جمال خدا
در دوران اقامت در زادگاه ییلاقی ام در دازگاره در ماه رمضان که مصادف با زمستانی بغایت سرد و طوفانی و برفی بود یک روز صبح بهنگام طلوع آفتاب از اطاقم بیرون آمدم که بناگاه مواجه با چیزی شدم که در خواب هم میسر نبود و مطلقاً قابل وصف هم نیست. کل طبیعت از خاک و صخره ها و کوهها و درختان و علفزارها و سنگریزه ها تبدیل به اقیانوس بیکرانی از طوفان انواری شده بود که چنین رنگهائی را هرگز ندیده بودم: گوئی هر ذره ای تبدیل به منشوری شده بود و ذات حیات و ماده را متبلور و منور ساخته بود. در آن لحظه به یاد آن آیه قرآن افتادم که یکی از نشانه های آخرالزمان و قیامت است که: در آن روز زمین به نور پروردگارش مشعشع و منور می شود.

آیا آنچه که دیدم خود خداوند بود؟ بی تردید حضوری از وجودش بود. همانطور که کلاً بقول قران هر چیزی در این جهان نشانه و حضوری از اوست و کل جهان هستی محضر اوست. ولی وجود او نیست.

آری این خدائی که نور مطلق است خدای ازلی است که هیچ هویت و جمالی هم ندارد ولی خدای آخرت و قیامت چنین نیست بلکه درست مثل انسان دارای چشم و گوش و جمال است منتهی دارای ذات و موجودیتی نوری است و نه خاکی. این خداوند در توصیف عارفانه برخی از عارفان واصل آمده است و عرفان ناب چیزی جز توصیف جمال او نیست. او انسان مطلق است.


از کتاب خداشناسی عرفانی ص 44
60-  کتاب خداشناسی عرفانی (توحید در آینه اسلام)(خلاصه آثارم) - ۱۳۸۶ (Theosophical Theology)
دانلود رایگان کتاب های صوتی و متنی استاد علی اکبر خانجانی در سایت :khanjany.com و nooreomid.net 
نشانی تلگرام: khodshenasi4@


۱۳۹۸ خرداد ۵, یکشنبه

حق رابطه (راز روابط انسانها با یکدیگر)

حق رابطه (راز روابط انسانها با یکدیگر)

راز روابط انسانها با همدیگر براستی مگوترین رازهاست نه به صرف محرمیت که بدلیل محرومیت: محرومیت از فهم راز رابطه.

گوئی که هر رابطه ای بین دو انسان حتی از حقیقت خدا و اسرار متافیزیکی هم پیچیده تر است و آدمی تا به آخر عمرش هم قادر به فهم هیچیک از روابط خود با دیگران نیست: با والدین، همسر، فرزندان، دوستان، دشمنان و و ... . هر رابطه ای یک راز سر به مهری است که تمامیت راز زندگی هر فردی را شامل می شود. راز زندگی هر انسانی چیزی جز راز روابطش با یکایک آدمهای زندگی اش نیست.

آغاز هر آشنائی اسرار آمیز است، لحظه به لحظه رابطه و پایان آن نیز. و آدمی این رازها را با خود به گور می برد تا شاید در قیامت پرده از این رازها برداشته شود.

بیشترین اوقات و انرژی فکری هر انسانی و نیز عمیق ترین افکارش مربوط به درک و سامان دهی روابطش با دیگران است. 


از کتاب خداشناسی عرفانی ص 29
60-  کتاب خداشناسی عرفانی (توحید در آینه اسلام)(خلاصه آثارم) - ۱۳۸۶ (Theosophical Theology)
دانلود رایگان کتاب های صوتی و متنی استاد علی اکبر خانجانی در سایت :khanjany.com و nooreomid.net 
نشانی تلگرام: khodshenasi4@


۱۳۹۸ خرداد ۴, شنبه

خدای عشق ( آیا خداوند بی نیاز است؟)

خدای عشق ( آیا خداوند بی نیاز است؟)
تعریف و اثبات معنای بی نیازی خدا هرگز در قلمرو استدلال و منطق ممکن نبوده است. خداوند خواهان عشق و پرستش خالصانه بندگان است و کمتر از این را نمی پسندد و مواخذه و جزا می کند. جزای شرک که بدترین مجازات است جزای پرستش ناخالصانه است. آیا این نیاز نیست؟ آری می توان نیاز متقابل بین مادر و فرزند را مثال زد که بسیار شبیه نیاز بین خدا و مخلوق است. یک کودک شیرخواره فقط در حد سیر بودن شکم خود راضی است ولی ارضای مادر بسیار ناممکن تر است. او از کودکش می خواهد که جان و روح او را از قحطی نابودی نجات دهد. توقع مادر بسیار بیشتر از کودک است هرچند معنوی تر و نامرئی تر است ولی سخت تر. و اینست که بناگاه دیوانه می شود و بجان کودک بی پناه می افتد و چه بسا او را به قتل می رساند. ولی هرگز کودکی مادرش را به قتل نمی رساند زیرا توقع او از مادرش اندک است و صریح و محسوس.

گفته می شود که خداوند از روی کرم و محبت و عشق خود انسان را آفرید و گاه گفته می شود از فرط تنهائی انسان را آفرید. و اینها عاشقانه ترین بیان علت خلقت است که نیاز خدا به خلقت را بسیار لطیف می کند ولی اتفاقاً بسیار شاقه و ناممکن هم می سازد. در معارف اسلامی داریم که خداوند انسان را آفرید تا او را بشناسد و بپرستد. آیا این نیاز نیست؟


از کتاب خداشناسی عرفانی ص 16
60-  کتاب خداشناسی عرفانی (توحید در آینه اسلام)(خلاصه آثارم) - ۱۳۸۶ (Theosophical Theology)
دانلود رایگان کتاب های صوتی و متنی استاد علی اکبر خانجانی در سایت :khanjany.com و nooreomid.net 
نشانی تلگرام: khodshenasi4@


خداشناسی عرفانی: خدای عشق

۱۳۹۸ خرداد ۳, جمعه

من هستم پس هستم

جام پنجم : عذاب 
من هستم پس هستم
من پول دارم پس هستم، من خوشگلم پس هستم، من شغل دارم پس هستم، من هنری دارم پس هستم، من زور بازو دارم پس هستم، من هوادار و رعیت دارم پس هستم، من مدرک دارم پس هستم، من فامیل دارم پس هستم، من همسر و فرزند دارم پس هستم، من اتومبیل دارم پس هستم، من آرمان دارم پس هستم، من سواد دارم پس هستم و ... اینها هستی های دوزخی و عاریه ای و فیزیکی و مشروط است و لذا برای حفظ و ابقای آن شبانه روز بایستی زور زد و دیگران را از خود راضی نمود حتی به زور و ریا، این هستی ها برخاسته از اراده به محبوبیت است که در عرصه عمل همان اراده به قدرت می باشد و ستم و عذاب دادن و عذاب کشیدن تنها راه و روش آن می باشد و زور و زر و تزویر و زار از اساسی ترین ارکان آن محسوب می شوند و شعارش با هزاران ترس و لرز این است: من محبوب هستم پس هستم!
هستیِ خودی و ذاتی و پایداری که بی نیاز از هر زوری باشد و هیچ هراسی در آن راه نداشته باشد این گونه سخن می گوید: من هستم پس هستم: این است هستیِ خدایگونه به همان زبانی که خداوند هستی خود را به موسی معرفی کرد. و این هستیِ قلبی و روحانی و نامشروط و احد و صمد است و زبان دیگرش این است: من دوست دارم پس هستم، من عاشق هستم پس هستم. 


از کتاب شوکران حقیقت ص 50
دانلود رایگان کتاب های صوتی و متنی استاد علی اکبر خانجانی در سایت :khanjany.com و nooreomid.net 
نشانی تلگرام: khodshenasi4@


۱۳۹۸ خرداد ۲, پنجشنبه

فلسفه وجودی مرد : عاشقیت

جام پنجم : عذاب و تنها شدن

جام پنجم : عذاب و تنها شدن
همه باید تنهای تنها شوند تا وجود یابند. و خداوند اراده کرده است به همه وجود بخشد. اکثریت به واسطه عذاب ها و از طریق دوزخ وجود می یابند و انگشت شمارانی هم به واسطه محبت است که مستمراً تنهاتر و موجودتر می شوند. بهشت و جهنم یعنی محبت و شقاوت دو وادی وجود یافتن یعنی تنها شدن است. و البته خداوند این هر دو وادی را به هرکسی به نوعی می چشاند تا انتخاب کنند. هر کس هر کدام را پسندید خدا هم برایش همان را قرار می دهد و لذا بین این کلام خدا و آیه قبلی هیچ تضادی نیست که: « هر کس که بخواهد خود هدایت می شود». در اینجا خود و خدا گوئی که امری واحد است.

انسان یا از فرط عذاب و شقاوت و زجر است که تنها و وجودپذیر می شود و یا از فرط محبت و رحمت و آرامش. و این دو تجلی از عشق ورزی انسانها به همدیگر است که موجب وجود یافتن هر انسانی می شود. 


از کتاب شوکران حقیقت ص 49
دانلود رایگان کتاب های صوتی و متنی استاد علی اکبر خانجانی در سایت :khanjany.com و nooreomid.net 
نشانی تلگرام: khodshenasi4@


کتاب صوتی : فلسفه جهانی دین : عشق

۱۳۹۸ خرداد ۱, چهارشنبه

جام پنجم : عذاب

جام پنجم : عذاب

عذاب، تشنج، درگیری، خشونت، اهانت، زجر، درد، زخم، نعره و ... کلاً یعنی دوزخ را حقی است به غایت واجب که حتی می توان آن را واجب وجودی و راز بقای انسانیت در عالم هستی دانست و مقولاتی مثل محبت و الفت و شفقت و رحمت و صلح و گذشت و سلامت و عزت و حرمت و آسایش و کلاً یعنی بهشت را حداکثر می توان یک وضع مستحبی دانست آن هم برای تعداد بسیار بسیار قلیلی. در قرآن نیز جهنم یک امر الزامی نامیده شده است و چنین صفتی برای بهشت نیامده است و مشروط به هزاران شرط ظاهری و باطنی و غیبی و متافیزیکی می باشد. به همین دلیل ابلیس از طرف خداوند مأمور است که جمله بشریت را بر دوزخ وارد کند الا عبدالله المخلصین را که مطلقاً قادر به خشونت و زور و اهانت و درگیری نیستند و اگر بر دوزخ وارد شوند به نابودی ابدی دچار می شوند و بنیادشان از عالم هستی برمی افتد. 

بهشت و جهنمی جز بهشت و جهنم «رابطه» نیست همانطور که «وجود» نیز جز رابطه نیست و رابطه نیز جز عشق نیست. پس دو نوع عشق داریم: جهنمی و بهشتی! 

از کتاب شوکران حقیقت ص 48
دانلود رایگان کتاب های صوتی و متنی استاد علی اکبر خانجانی در سایت :khanjany.com و nooreomid.net 
نشانی تلگرام: khodshenasi4@


۱۳۹۸ اردیبهشت ۳۱, سه‌شنبه

دروغ عشق

دروغ عشق
به هر حال حقیقتی تلخ تر و کشنده تر از این واقعیت «عدم عشق» در روابط بشری وجود ندارد خاصه در روابط طولانی مدت خانوادگی و به میزانی که افراد یک خانواده این حقیقت را باور نکنند و همچنان تلاشی در نمایشات گوناگون عشق داشته باشند روابط به سوی جنونی تا سرحد جنایت به پیش می رود و فرومی پاشد. نوشیدن جام زهر این حقیقت مذکور تنها راه نجات روابط و عواطف از انهدام و فاجعه است و چه بسا با این درک و پذیرش به تدریج یک حداقل محبت بر اساس واقعیت نیازهای متقابل پدید آید و یا لااقل بردباری و تفاهم و تساهل بیشتری را موجب شود. و کمترین فایده درک این انحراف پیدا شدن حدود وظایف در روابط است که می تواند روابط نزدیک را از تباهی و انتظارات ناحق و کینه های نهان و انفجاری مصون دارد. 

از کتاب شوکران حقیقت ص25
دانلود رایگان کتاب های صوتی و متنی استاد علی اکبر خانجانی در سایت :khanjany.com و nooreomid.net 
نشانی تلگرام: khodshenasi4@