۱۳۹۵ آذر ۱۵, دوشنبه

زناشوئی آخرالزمان

زناشوئی آخرالزمان

در شش هزاران سال نظام خانواده و زناشوئی بر حاکمیت ولایت مرد و یا به زبانی بر مرد سالاری طی شد که این دوران را می توان عرصه سنّت نامید. و اما در عصر مدرنیزم که قلمرو ظهور باطن انسانها و آشکاری مخفیگاه روابط است اوضاع به روند دیگری افتاده است. در گذر انتقال از سنّت به مدرنّیته ایدئولوژی برابری زن و مرد حاکم شد که عمری نسبتاً کوتاه و کمابیش شیرین و عاشقانه ای داشت و گویا اینک بر آستان پست مدرنیزم و آغاز هزاره سوم میلادی دیگر عمر مفید برابریها در همه امور بسر آمده و نوبت حاکمیّت زن و زن سالاری می باشد. این زن سالاری به لحاظ باطنی همان ماهیّت عرصۀ سنّت است زیرا در آن دوران حاکمیّت خانواده بصورت ظواهر امور در اراده مرد بود ولی باطناً اراده زن بود که به دست مرد اجرا می شد. اینک این حاکمیّت پنهان در حال آشکار شدن است و ظاهر و باطن این رابطه یکی می شود. همانطور که امروزه شاهد بر سر کار آمدن زنان سیاستمدار در سراسر جهان هستیم حال آنکه در دوران سنّت در پس پرده سیاست ها پنهان بودند و اینک آشکار می شوند. اگر بخواهیم از منظر تاریخی بنگریم بایستی زن سالاری جدید را یک جبر تاریخی بدانیم ولی از منظر عدالت یک واقعه کاملًا منصفانه است که روی می دهد. هزاران سال امور جهان بدست و اراده آشکار مردان بود و اینک نوبت زنان است تا چه کنند. این همان فلسفه فمینیزم (مکتب اصالت زن) است که جهانگیر می شود و هیچ چیز مانع وقوع این حق نیست و بلکه بیش از زنان خود مردانند که به لحاظ تاریخی در حال بازنشسته شدن هستند و مایلند که اراده امور را به دست زن بسپارند همانطور که در اواخر عمر هر زناشوئی زن سالاری رخ می دهد در اواخر عمر تاریخی بشر (آخرالزمان ) هم شاهد زن سالاری هستیم. بهرحال نظام جهانی مردان به پدیده امپریالیزم و تکنولوژیزم انجامید که آستانه نابودی بشریّت است. حال ببینیم که زنان چه دسته گلی به آب می دهند. بهرحال فمینیزم در مراحل کودکی اش چیزی جز مکتب اصالت سقط جنین و همجنس گرائی زنان و نابودی نسل بشر ارمغانی دگر نداشته است مگر اینکه در مراحل رشد بلوغش عاقلتر شود. امیدواریم که چنین شود. شما هم بهتر است امید وار باشید چون چاره ای جز این نداریم.
دائرةالمعارف عرفانی جلد ۲ ص ۱۰
استاد علی اکبر خانجانی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.