۱۳۹۵ مهر ۳۰, جمعه

ملاك کفر و ایمان


ملاك کفر و ایمان

روزی به یکی از آشنایانم گفتم: « تو عجب کافری ھستی ». او که رنگ از صورتش پریده و گوئی
میخواست بمن حمله کند و گلویم را بفشارد گفت : محض اطلاع شما باید بگویم که در تمام عمرم نه از
دیوار کسی بالا رفته ام . نه زنا کرده ام. نه مال کسی را خورده ام و نه توی گوش کسی زده ام و نه به
عھدی خیانت کرده ام . و بلکه به دھھا نفر کمک کرده و آنان را از گرفتاریھا و فقر و بدھی نجات داده ام و
ھمه نمازھای عقب افتاده زندگیم را جبران نموده ام وبیش از پیش از خمس و زکات خودم به مردم انفاق
نموده ام. آیا در مذھب شما ملاک مسلمانی چیست؟ به او گفتم : در مذھب من ملاک مسلمانی اینست
که اگر به کسی بگوئی که کافر و ریاکار و ناپاکی ، از خجالت سرش را پائین می اندازد و تا بناگوش سرخ
و شرمنده می شود و در دلش این کفر را می بیند و تصدیق می کند و خود را قابل دفاع نمی یابد و دست
کسی را ھم که این کفر را به او نمایانده می بوسد و دیگر رھایش نمی کند و او را دوست و بلکه امام
خود قرار می دھد حتی اگر بقول شما ھمه احکام شرع را بظاھر رعایت کرده باشد . در میزان دین ما
آدمھای مؤمن خود را کافر می بینند و آدمھای کافر ھم خود را مؤمن می پندارند. ما این درس را از امامان و
پیامبر خود آموخته ایم . در مذھب ما نشانه ایمان خشوع است و نشانه کفر ھم تکبر و غرور است . در
مذھب ما ملاک دل است و نه گل . در مذھب ما چه بسا یک مرتاض قدیس را کافر نامند. درمذھب ما ،
خدای ما بر سر نماز گزاران متکبر فریاد می کشد و عذابشان می کند. در مذھب ما ھر چه که از
خودپرستی و خود – محوری و سرخود باشد کفر است و اینست که قدیس بی امام را کافر نامند و
ایثارگران خودپرست را فاسق می خوانند.
دین آدم متکبر بدتر از بی دینی است. در مذھب ما گناه کردن ، گناه نیست بلکه شرمنده نبودن گناه است
و غرور خود شیطان است.

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی - جلد دوم ص 109

---------

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.