۱۳۹۵ بهمن ۱۳, چهارشنبه

فلسفه ادعا



فلسفه ادعا

ھر انسانی صاحب ادعائی است و بواسطه ھمان ادعا زندگی می کند و شناخته می شود .
ادعای ھر کسی ھمان دعای اوست در نزد کسی و یا کسانی . ولی آیا کسی ھم از نزد خودش و برای
خودش دعا و ادعائی می کند ؟ چنین موارد و انسانھائی بسیار اندکند . ادعای اکثر انسانھا عاریه ای
است . از نزد دیگران به آنان القاء شده و نیز برای دیگران است . در واقع اکثر انسانھا ظرف تحقق ادعای
دیگرانند . بندرت کسی شھامت ادعائی از نزد خودش و برای خودش را دارد چرا که اصلاً خودی ندارد .
خودیت او نیز عاریه ای است . قرضی و نذری و فرضی است . و اینست که انسان به بھانه ای ھیچ و پوچ
می شود و از دیگران کینه می کند و احساس خیانت دارد .
دعویھا و دعاھا و ادعاھای ما از جانب والدین و جامعه و حکومت ھا و تبلیغات و امثالھم می باشد . در
واقع پیامبران خدا آمده اند تا ادعاھای راستین و بر حقّ را به بشر تلقین و تعلیم دھند. ادعاھائی که نیاز
ذاتی خود بشر باشد و نھایتاً به بشر خودیت و ھویت ذاتی اعطا نماید و ھستی انسانی بخشد .
به ھمین دلیل خداوند می فرماید که به نزد رسولان و مؤمنان بروید تا برای شما دعا کنند . یعنی ادعا کردن
را به شما بیاموزند تا بدانید که چه چیزی بخواھید زیرا نمی دانید که چه بخواھید . بسیار اندکند انسانھائی
که براستی و به یقین می دانند که چه می خواھند و منظورشان از زندگی چیست . و مابقی ھم فقط
بازی می کنند : ادعا بازی ! بازی با ادعاھای دیگران . خداوند بما می گوید که فقط او را دعا کنیم : ادعونی
! ( مرا بخواھید ) .

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد چهارم ص207

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.