۱۳۹۵ دی ۱۶, پنجشنبه

مؤمنان کفر گو


مؤمنان کفر گو
اکثر حکیمان و عارفان و خداپرستان مخلص، کفرگوترین انسانھای تاریخ بوده و با صدای بلند این کفر را بر
زبان رانده و حتی مکتوب نموده اند و لذا ھمواره تحت اذیت و قتال مردمان و مخصوصاً ملایان جاھل
مذاھب بوده اند . براستی این چه پدیده ای بوده است ؟
مؤمنان حقیقی خداشناسان و خداپرستان دل خویشند ھمانگونه که خداوند قلب مؤمنان را خانۀ خودش
نامیده است . ولی در نقطۀ مقابل ، کافران کسانی ھستند که خداوند را در آسمان و خیالات ماورای
طبیعت جستجو می کنند و می خوانند . این تفاوت در قرآن کریم مذکور است . در واقع خدای ذھنی که با
فلسفه و منطق قابل نفی و اثبات است بزرگترین دشمن خدای واقعی است که در قلب مؤمنان است لذا
مؤمنان عارف ھمواره بر علیه این خدای ذھنی که خدای کفر است و در واقع نام مستعار ابلیس نفس
است در ستیز بوده و او را رسوا و باطل ساخته اند . اصلاً شھامت نفی ابطال خدای ذھنی فقط در قدرت
ایمان قلبی است وگرنه آدمی در ھیچ مقامی توان انکار خدا را ندارد و حتی کافرترین کافرھا ھم بدون
چنین خدایی قادر به توجیه زندگی و اعمال خود نیستند . فقط مؤمنانی که از بابت خداوند اطمینان دارند
می توانند او را از قلمرو ذھنیت و نفسانیت مشرک خود بزدایند و این ھمان اخلاص است .
در میان بسیاری از عارفان و حکیمان بزرگ تاریخ این نوع توصیف آشکار است که مشھورترین آنان در جھان
اسلام از مولانا و حافظ است . و اما در میان فلاسفه بزرگ معاصر جھان نیز از این مؤمنان کفر گو و به
ظاھر بی خدا بسیارند به مانند کی یر گارد ، نیچه ، ھایدگر و سارتر که اصلاً در قلمرو منطق و فلسفیدن
چه بسا نامی از خدا ھم نمی برند و گویی که او را انکار می کنند و لذا به فلاسفه ایی ملحد مشھورند که
نیچه که در رأس آنان قرار دارد که علناً مرگ چنین خدایی اعلان کرده است . این بزرگان در طول تاریخ
شھیدان وصف توحیدی خداوند ھستند . و در واقع بایستی آنھا را فیلسوفانی ملامتی نامید .

از کتاب" دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد چهارم ص 91

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.