۱۳۹۵ دی ۲۲, چهارشنبه

احساس نابودي « عصر پوچی »

احساس نابودي « عصر پوچی »
دردم از ھیچ است ودرمانم به ھیچ!
به لحاظی عصر جدید را بایستی عصر نابودی بشر دانست. امروزه ھر کسی از پیر و جوان و فقیر و غنی و
شرقی وغربی و کافر و مؤمن به نوعی دچار چنین احساسی است که عموماً ھیچ دلیل منطقی ھم
ندارد. این وضعیت روانی از احساس پوچی آغاز شده و به احساس ھراس از نابود شدن میرسد که
آستانۀ اعتیاد و خود کشی و جنون و جنایت است .
نیچه بزرگترین فیلسوف آینده تاریخ تمدن غرب ، عصر جدید را عصر حاکمیّت جھانی نیھیلیزم (نیست
انگاری ) و خود را ھم پیامبر این عصر نامیده است. خود او نیز در قھقرای این ھیچی و پوچی سقوط کرد و
ده سال آخر عمرش را در جنونی بس عجیب ، خاموش ماند و فقط نظاره کرد. او تراژیکترین سیمای
فلسفۀ غرب است. در فلسفۀ او از مطلق کفر تا غایت ایمان حضور دارد و لذا ھر کسی میتواند خود را با
او ھم ذات پندارد. برخی او را نابغه و برخی او را دیوانه می خوانند برخی ھم قدیسش می پندارند برخی
ھم عین شیطان. بھرحال او ھمه وجوه انسان مدرن را در خود دارا بود و کاملترین انسان مدرن محسوب
می شود .
بھرحال احساس پوچی و نابودی بشر مدرن چند علت منطقی دارد:
1- شکم سیری و عیاشی و مصرف پرستی و آزادیھای بی قید و شرط.
2- به کام رسیده گی سریع .
3- دانائی و اطلاعات بی خاصیت و بی معنا که حاصل سواد آموزی اجباری و رسانه ھای جھانی و انفجار
اطلاعات است .
4- تضاد فزاینده طبقاتی بین فقیر و غنی .
5- ناامنی حاصل از امراض لاعلاج و سلاحھای امحای جمعی .
6- نابودی اعتماد و وفا و محبت مخصوصاً در خانواده ھا .
7- سبقت تکنولوژی از اراده بشری .
8- آثار روانی آلوده گیھای محیط زیست مثل وآب و ھوا و آلوده گیھای صوتی و امواج ماھواره ای .
ولی بنظر ما علت العلل این پوچی و نابودی واقعه ایی است که ما آنرا آخرالزمان و قیامت می نامیم که
عرصه ظھور اعماق نفس بشر بواسطه تکنولوژی می باشد و قلمرو ظھور حق و رویاروئی با خداوند که
غایت قیامت است. ظھور حق منجر به ابطال نفس بشر گشته است و بیھوده گیھای امیال و آرزوھا و
باورھای دیرینه انسان در طول تاریخ . بسیاری از اصول بدیھی علم در حال ابطال است. بسیاری از قواعد
و قوانین اجتماعی در حال انقراض است. بسیاری از باورھا و مقدسّات کھن در حال فروپاشی میباشد و
بطالت و دروغ بسیاری از ایده الھای بشری محقق گردیده است و بسیاری از آرمانھا و ایدئولوژیھا در ورطه
عمل به پوچی رسیده اند و بسیاری از ادعاھا رسوا گردیده اند و ھر کسی در نزد خودش ھیچ و پوچ شده
است. و این نتیجه اجتناب ناپذیر عصر خرد گرائی و علم پرستی است که بسیاری از عرفای قدیم قرنھا
پیش از این به آن رسیده و بطالت عقل علیتّی را درک نموده بودند .
بشریّت بر آستانه عقل و علم و عشق و آرمان برتری قرار دارد و نیز دین و آئین برتر و تمدنی دگر. ولی تا
یافتن درب این انسان و جھان دگر قربانیان بسیار خواھند بود و نسل ھای میلیونی و میلیاردی فدا خواھند
شد. و نیھیلیزم ھمچون مسلخ یک دوره از تاریخ رخ نموده و بشریّت را به فراسوی تاریخ می خواند و
پروندۀ مدرنیزم را می بندد وجھان براستی پست مدرن را افتتاح می کند. برای نجات از این مسلخ تاریخی
ایمانی ناب و معرفتی قلبی و عشقی خالص میطلبد. دیگر مذھب شرک و نفاق بکار نمی آید .

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد چهارم ص172

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.