۱۳۹۵ بهمن ۴, دوشنبه

عذاب انکار حق

عذاب انکار حق

آنکه آگاھانه حقیقتی را انکار می کند این انکار حق او را جبراً بسوی ارتکاب اعمال بر خلاف میلش می
کشاند و بدینگونه اراده اش انکار می شود . آنکه حقّی را انکار می کند خود را انکار می کند و مجبور می
شود اعمالش را انکار کند و کل سرنوشت خود را منکر خود می سازد و بر علیه اراده اش زندگی میکند
و ضد خود می شود . زیرا ھر حقّی ھمانا حقِّی از وجود انسان است و حق وجود است . آنکه حق را انکار
می کند حیات و ھستی اش را بطرزی جادوئی نفی و باطل می سازد و ھمه زحماتش را جنون آسا بھدر
می دھد و گوئی دشمن خویش است و این حق انکار است .
حق وجود انسان معرفت دربارۀ این حق است و تصدیق آن . انسان به این قصد خلق شده که حق را
بشناسد . آنکه بیشتر می شناسد مسئولتر است . آنکه معرفت خود دربارۀ حق را منکر می شود حق
وجودش را و علت ھستی اش را انکار می کند و لذا به ضلالت و حماقتی ھولناک مبتلا می شود .
ھیچ سرنوشتی ھولناکتر و عبرت انگیزتر از کسانی نیست که حق را شناختند و انکار نمودند و حماقت
عذاب این انکار است . عذابی که ھیچ شفا و شفاعتی نمی پذیرد . وجود چنین کسانی قلمرو سلطه
شیطان است و اینان شیاطین مجسم می شوند و مأمور گمراه سازی دیگران ھستند و این گمراه سازی
از طریق القای یأس از رحمت خدا و دین او صورت می گیرد بواسطه برانگیختن احساس ترحّم در دیگران
آنان را از خدا و دین او باز می دارند و به فساد و کفر تشویق می کنند . اینان ھمچون دیوھای افسرده اند
. اینان از یکسو حق را تأئید می کنند به زبان و از سوی دیگر این راه را غیرممکن معرفی می کنند . اینان
محاق حق ھستند .
وامّا انکار حق خود عذاب بخل نسبت به ھدایت مردم است بر اساس آن حق انکار شده .

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد چهارم ص 200

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.