۱۳۹۶ آبان ۱۳, شنبه

تلویزیون یا گوسالۀ سامري خانگی


تلویزیون
یا
گوسالۀ سامري خانگی
ھنگامی که از تلویزیون سخن می گوییم تنھا از یکی از اشیاء خانه سخن نمیگوئیم چون تلویزیون و
نقش آن در زندگی ما ھیچ شباھتی به دیگر اشیاء خانه ندارد .
دورانی تلویزیون را جعبه جادوئی می نامیدند این عنوان بدون شک بر واقعیتی استوار است زیرا
ھنگامی که به تأثیر آن بر زندگی خود نگاه می کنیم به چیزی کمتر از جعبه جاودئی نمی توانیم
اعتراف کنیم .
کمی به زندگی خود بنگرید : اینکه چه می خورید ، چه میپوشید ، چگونه حرف می زنید ، چگونه راه
می روید ، خانه اتان را چگونه تزیین کرده اید ، برای آینده اتان چه آرزوھایی دارید ، حتی اینکه چگونه
می اندیشید و چگونه احساس می کنید و... آیا میتوانید به صراحت و یقین بگوئید که ھیچکدام از این
موارد از تلویزیون نشأت نگرفته است ؟ اما اگر کمی شھامت و صداقت داشته باشید این اعتراف تلخ
را خواھید کرد که حتی اندیشه و احساس شما برداشت شده از آن چیزی است که در تلویزیون
نمایش داده می شود ؟ آیا اینطور نیست ؟
آنچه که باعث شده تلویزیون این چنین نقش مؤثری در زندگی بشر امروز بازی کند بی ھویتی بر
خاسته از بی ایمانی وی است . به ھر حال بشر برای زندگی کردن ھمیشه نیازمند به الگوست در
گذشته این الگو ھمان شاھان و یا مردان و زنان مؤمن تاریخ بوده اند که سر گذشتشان سینه به
سینه نقل می شد . اما حال این رسانه ھای عمومی ھستند که با ایجاد الگوھای متفاوت برای مردم
ھویت سازی می کنند .
تمامی سیاستمداران بزرگ جھان این را میدانند که چگونه باید از طریق وسایل ارتباط جمعی مانند
رادیو ، تلویزیون ، سینما ، ماھواره ، اینترنت و... افکار و ایده الھای خود را بر مردم وارد سازند و به
ھمین دلیل است که امروزه در ھر حکومتی سرمایه کلانی از دولت خرج رسانه عمومی می شود و
بدینگونه برای بشر ھویت سازی میکنند و براحتی می توانند ھر فردی که می خواھند بواسطۀ
تبلیغات تبدیل به بتی برای پرستش کنند .
اگر در گذشته برای از میان بردن سنتھا و باورھای دیرین یک جامعه باید زمانی طولانی صرف می
شود و ھزینه کلانی خرج میشد امروزه کافی است تلویزیون را وارد آن جامعه کرد، می بینند براحتی
تمامی این سنت ھا و اعتقادات از میان می رود و فرھنگ جدیدی بر اساس آموخته ھای این رسانه
ھا وارد آن جامعه می گردد. شاید بتوان به جرأت گفت که تمام آنچه که مدرنیته نامیده می شود تماماً
بر اساس ھمین رسانه ھای عمومی استوار گشته است و اگر امروز سخن از جھانی شدن است این
جھانی شدن تنھا بوسیله ھمین وسایل ارتباط جمعی ممکن می شود که باعث شده تمام بشریت در
ھر نقطه ایی از روی کره زمین تبدیل به انسانھای تکراری با طرز پوشش و گویش و خورد و خوراک
و... یکسان شوند. و بدون شک ھدایت چنین انسانھای مشابه ایی کا ر ساده ایی است. و از میان
تمامی این رسانه ھای عمومی تلویزیون به نسبت عمومی تر بودنش نقش مؤ ثرتری را در جامعه ایفا
میکند. بطور کلی برنامه ھای تلویزیون بر سه دسته است : اطلاع رسانی، آموزش و سرگرمی. که
برای عموم مردم برنامه ھای سرگرم کننده بیشترین جذابیت تلویزیون را سبب می شود که این
برنامه ھا شامل سریالھای تلویزیونی ، فیلمھای سینمایی، طنزھا و.. می باشد .
و ھمین برنامه ھا ست که بیشترین تأ ثیر را بر روی مردم میگذارد. جذابیتی که تماماً بر دروغ استوار
است زیرا ھمیشه واقعیت و حقیقت تلخ است به ھمین دلیل دروغ برای بشر اینچنین جذاب می
باشد زیرا بواسطۀ آن می تواند از بسیاری از حقایق تلخ زندگیش بگریزد .
امروزه بشر توانسته است با ساختن فیلم ھای دروغین و واقعی جلوه دادن آن ،تمامی زشتیھای
نفس خود را زیبا سازد. ھنگامی که در سریالی شاھدیم که چگونه از یک بشر دروغگو و تبھکار،
تصویری زیبا ارائه می دھند دیگرنمی توانیم دروغ را زشت بیابیم.
اگر شیطان رسالت دارد که تمامی زشتیھا را برای بشر زیبا جلوه دھد و بدینگونه بشر را به اعمال
زشت وا دارد باید به جرأت بگوئیم که امروزه سینما و بخصوص بخش سریال سازی تلویزیون چنین
رسالتی را بر عھده دارند .
کافی است کمی به این سریالھا و فیلم ھا دقت کنیم در خواھیم یافت که چگونه زشتی به زیبایی
مبدل می شود و قباحت تمامی اعمال زشت برای بیننده از میان میرود. و یا با به طنز کشانیدن گویش
و اعمال و رفتارھای غلط و خطای روزمره چگونه زشتی این اعمال از میان میرود و برای مردم امری
عادی و موجه میگردد ؟
ظاھراً بھترین بخش تلاش رادیو وتلویزیون، ساختن فیلم ھا و سریالھایی است که با برداشت از
زندگی واقعی مردم پندھایی دینی به آنان می دھد و آنان را امر به معروف و نھی از منکر میکند و
سعی دارد انسانیت ، محبت و یاری به دیگری و گذشت را به مردم آموزش دھد. اما سوال این است
که چگونه دروغ می تواند صداقت را آموزش دھد؟
بطور مثال ھنرپیشه ایی که در فیلم نقش یک قدیس و انسان نیکو کار را بازی میکند در واقعیت
زندگیش، بشری دروغگو و ھرزه و تبھکار است و یا خانم ھنرپیشه ایی که در مقابل دوربین کاملاً
محجبه است و قرار است نقش یک زن پاک و با ایمان را بازی کند در واقعیت زندگیش نه حجابی دارد
نه پاکی. و حال قرار است که وی با حجابی که بر سر نھاده کل جامعه زنان را به حجاب تشویق کند .
آیا چنین چیزی ممکن است؟ که اگر ممکن باشد پس دجّالھا بر حقند و انبیای الھی دارای رسالتی
بیھوده بودند زیرا تمامی این دجالھا ظاھری زیبا دارند .
شاید بگویید که اکثر مردم از واقعیت زندگی این ھنرپیشه ھا اطلاعی ندارند و او را ھمانگونه که در
فیلم ظاھر می شود باور میکنند حتی اگر ھم چنین باشد باید پرسید که چگونه دروغ میتواند مروج
راستی باشد ؟
یک انسان به میزانی میتواند دیگری را به راستی و پاکی ھدایت کند که خود پاک و راست باشد.
این اساسی ترین دروغ تمامی این سریالھای پند آمیز است اما دروغ دیگری که در این فیلم ھا وجود
دارد تناقضھای آن است که در ھر یک از شخصیت ھای فیلم وجود دارد بطور مثال دزدی که عاشق
می شود و ھمین عشق وی را وادار به دزدی می کند و یا عاشقی که جنایتکار می شود و یا تبھکاری
که به ناگاه در جایی ایثارگر می شود. اما حقیقت این است که ھیچگاه یک دزد عاشق نمیشود و آنچه
که او عشق می نامند تماماً ھوسبازی است و یا اینکه ھیچگاه یک عاشق، جنایتکار نمی شود و ھیچ
تبھکاری حتی اگر ھم بخواھد نمی تواند ایثارگر باشد .
آنچه که دراین فیلمھا آموزش داده می شود معجونی از دروغ و توھم و خیالات است که به عنوان
واقعیت و حقیقت بخورد مردم داده می شود .
شیطان شناسی در قرآن به ما می آموزد که شیطنت و مسیر گمراھی بشر چیزی جز زیبا سازی
زشتی ھا نیست و این رسالتی است که امروزه بر دوش سریالھای تلویزیونی نھاده شده است و
شیطنت را محقق می سازد و ثابت می کند که آدمی در آن واحد می تواند ھم زناکار ، تبھکار ، دزد و
جنایتکار باشد و ھم عاشق و ایثارگر و مؤمن و... باشد و این ھمان دجالیت است که ھمچون گوسالۀ
سا مری بواسطۀ تلویزیون پرستیده می شود . این گوساله ایی که مولد ھمه نوع صداھاست و در
بھترین جای خانه ھمچون سلطانی بر کل اھالی اش فرمانروایی می کند .
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد اول ص 124

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.