۱۳۹۶ آذر ۵, یکشنبه

آخرالزمان معانی


آخرالزمان معانی
در آخرالزمان ھمه مفاھیم و ارزشھا مجرد و مطلق ھستند زیرا از قلمرو زمان خارجند.
ھر ارزش و معنائی در قلمرو خیر و شر در بستر زمان پدید می آید ھمانطور که برای فھم خاصیت ھر واقعه
و عمل و اندیشه ای نیازمند زمان ھستیم ھمانطور که اندیشیدن درباره خیر و شر ھر امری که واقعه ای
در جریان زمان است . حال اگر زمان متوقف شده باشد چنین امکانی وجود ندارد که ھر چیزی ارزش و
معنا و خیر یا شرش را آشکار سازد . در اینصورت ھر چیز و واقعه و ایده ای در اکنونیت محض خودنمائی
می کند و لذا باطن ھر امری ھر آن آشکار است. سخن از زمان روانی در انسان است و نه زمان نجومی در
ساعت.
در چنین وضعی اگر قدرت درک و فھم و تشخیص آنی و فی البداعه نداشته باشیم و در واقع دارای
علمی حضوری نباشیم از فھم ھر امری عاجزیم و در مواجه باھر پدیده ای دچار پوچی و تردیدی بی انتھا
شده و لذا اراده ما نیز دچار رکود و انفعال گردیده و در واقع از ھر اراده ای ساقط میشویم. چنین وضعی
ھمان وضعی است که در آخرالزمان برای انسان رخ می دھد و آن اوضاع بشر مدرن است که در عرصه
آخرالزمان زندگی می کند ھر چند که ھنوز تا وقوع کامل آخرالزمان و توقف زمان در نفس بشری راه مانده
است ولی کلاً در این قلمرو زندگی می کنیم که عرصه آنارشیزم و نیھیلیزم و جنون و جنایت است . و
تازه ھنوز تا پایان قیامت پنجاه ھزار ساله (عرصه آخرالزمان) راه بسیار است و از این مدت حدود چھارده
قرن گذشته و لذا ھر چه که پیشتر می رویم وضع مذکور شدیدتر می شود یعنی وضع بی زمانی و
موقعیت صفر که یک وضع روانی در انسان است.
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد دوم ص 35

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.