۱۳۹۶ آبان ۱۱, پنجشنبه

عذابی بنام تربیت کودك


«عذابی بنام تربیت کودك »
ھرگز در طول تاریخ بشرھمچون امروز بچه داری و تربیت فرزندان پدیده ای چنین معما وار و عذابی
خانمانسوز نبوده است. به لحاظی این پدیده مولود معما و عذابی بنیادی تر است که ھمان رابطه
زناشوئی می باشد. این عذاب آشکار حاصل آن عذاب پنھان است. این مسئله موجب شده که بار
داری برای والدین تبدیل به یک بدبختی بزرگ شود و حتی اصل زناشوئی و ازدواج را منتفی نماید.
نگرانی مھلک حاصل از باردار شدن نیز مھمترین بخش زناشوئی یعنی رابطه جنسی را نیز تبدیل به
یک عذاب نموده است و این عذاب کل رابطه را بسوی ھلاکت می کشاند و لذا نسل بشر را بر روی
زمین با خطری جدی مواجه ساخته است .
کودکان به راستی آئینه رابطه پنھان زن و شوھر ھستند. به ھمین دلیل حضور کودکان در روابط
اجتماعی مایه بی آبروئی شده و لذا روابط اجتماعی نیز در خطر افتاده است. این چه معما و عذابی
است و چه علتی دارد؟
کودکان بی قرار و مخرب و رنجور که ھمچون خاری در چشم و استخوانی در گلوی والدین حداقل عزت
و آسایش را در خانه ھا نابود کرده اند که مھد کودکھا و کلاسھای مالیخولیائی را آباد نموده و خانوده
ھا را به تخریب می کشانند. این کودکان آخرالزمان چه می گویند؟ قتل کودکان بدست مادران و نیز
قتل والدین بدست کودکان تبدیل به یک پدیدۀ جھانی شده است. این یعنی چه؟ بچه ھائیکه در رحم
مادران خود قطعه قطعه می شوند حامل چه پیامی ھستند ؟ فرزندان فراری از خانه و مادران فراری
از بچه ھای خود بیانگر چه واقعه ای ھستند ؟ بخش مھمی از علت ازدواج نکردن نسل جدید نیز
مربوط به ھمین نفرت است .
آیا براستی بشر به پایان تاریخ خود رسیده و دیگر میلی به ادامه بقای خود بر روی زمین ندارد؟ ھرگز
بشریّت تا این حد مواجه با آق والدین نبوده است. در گذشته فرزندان موجب احیاء و استمرار
زناشوئی بودند و اما امروزه نقشی کاملاً معکوس ایفا می کند. چرا؟
بچه ھای امروز پر ھزینه تر و متوقع تر و متکبرتر از بچه ھای دیروز ھستند ھمانطور که والدین امروز
نیز عیاش تر و کافرترند . بچه ھای امروز رنجور تر و دیوانه تر و جفا کارترند ھمانطور که والدینشان . و
ھمواره بچه ھا یک نسل جلوترند در ھمه امور .
می توان ھمه این بد بختی ھا و عذابھا و جنون و جنایتھا را به گردن زمانه و حکومتھا و سرنوشت و
نھایتاً خدا انداخت و گریخت و خود را تبرئه نمود و ھمچنان به این تباھی ادامه داد. و نیز میتوان بخود
آمد و یکبار دگر عقل و فطرت را زنده ساخت و برای مدتی درب تلویزیون را بست و راه نجاتی در
فراسوی زمانه یافت . در درون زمانه ھیچ نور امیدی نیست .

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد اول ص 75

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.