۱۳۹۶ بهمن ۱۶, دوشنبه

ذات و ژن


ذات و ژن

« ذات »در لغت به معنای اصالت و جنبه ثابت و ازلی و تغییر ناپذیر ھر چیزی از جمله انسان است. امروزه در
قلمرو علم این معنا مترادف« ژن » است و گوئی که ذات ھر کسی بالاخره کشف شده وحتی قابل تبدیل
به ھر چیز دیگری است زیرا ھمه صفات و خلق و خو و شرایط و ویژه گی جسمی و عصبی و روانی و اخلاقی
مثبت و منفی ھر کسی را منوط به ژن او می دانند . در واقع« ژن »ھمان مادیت ضمیر ناخودآگاه است
و قلمرو سرنوشت ازلی ھر انسانی . بدین ترتیب جبری بودن وجود و سرنوشت انسان مسجل شده و به
اثبات علمی ھم رسیده است . لذا معضله ای بعنوان تعلیم و تربیت و اصلاح و رشد و تکامل و اختیار و انتخاب
بکلی مھمل می آید الّا از طریق دستکاری در ژن او از طریق مھندسی ژنتیک. در واقع بایستی این علم
و تکنولوژی را نوعی دخالت در ذات بشر وکارگاه خلقت ازلی دانست و عالی ترین علم وفنی دانست که
بشر بدان نائل آمده است . این ادعائی است که علم ژنتیک اقامه می کند و برآن اصرار می ورزد . این علم
به بیانی اثبات مکتب جبر مطلق است که تلاش می کند این جبر را بشکند وھر کسی زین پس براساس
آنچه که دوست می دارد به خلقت وذاتی دگر دست می یابد . این ادعای کمی نیست و بلکه بزرگترین
ادعای بشر در کل تاریخ علم واندیشه است . علم ژنتیک در قلمرو علم حیات ھم ردیف ذره ھای بنیادین
اتمی در فیزیک است . از فیزیک اتمی که تا به امروز جز فساد و فتنه صادر نشده و بقای مادی بشر را در
جھان مواجه با نابودی کرده است امیدواریم علم ژنتیک موجب فساد وفتنه ای در قلمرو جھان نباشد ھر
چند که تا به امروز جز ادعاھای نمادین ھیچ خیری پدید نیاورده است . ولی از آنجا که این علوم در اراده
قدرتمندان جھانخوار و ضد بشر است نمی توان به آن امیدی داشت حتی اگر خود این علوم دارای ماھیتی
بر حق باشند.
بنظر می رسد که علم ژنتیک بتواند نسل آینده بشر را بر اساس ژن بزرگان تولید کند و ھمه بشریت را از
ژن انیشتن و افلاطون و پیامبران و نوابغ خلق نماید و بدین گونه بشر رستگار شود . بھر حال این یک آرمان
بسی کودکانه و مضحک است آنگاه که می بینیم تلاش برای درمان سرماخوردگی منجر به پیدایش
ویروسھائی مھلک شده ونسل بشر را تھدید می کند . بقول انیشتن بشر مدرن بازیچه کور و کر دانش
جدید است وکمترین احاطه ای برآن ندارد.
این سخن تصدیق آن کلام خداست که علومی که در نزد کافران است اسباب بازی مھلک است که کافران
را بازیچه و رسوا و ھلاک می سازد.

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد چهارم ص 96

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.