۱۳۹۶ دی ۸, جمعه

چند مصاحبۀ عرفانی


چند مصاحبۀ عرفانی

*عارفی را پرسیدم : کجائی ؟گفت : در جائی که ھیچکس نیست حتّی خودم .

*دیوانه ایی را پرسیدم :چرا تورا به دارالمجانین آوردند ؟ گفت :زیرا اینجا مجانی است و من در بیرون از
اینجا جائی نداشتم چون پولی نداشتم .

*از مریدی پرسیدم : چرا از پیرت اطاعت نمی کنی ؟ گفت : لزومی ندارد زیرا او از من اطاعت می کند و
اطاعتش را به پای من می نویسد .


*از بچۀ ننه ای پولدار پرسیدم : چرا از مادرت نفرت داری ؟گفت : زیرا او ھرگز اجازه نداد تا بزرگ شوم .

*از یک زن فمینیست (مرد وار) پرسیدم : چرا اینقدر از مردان متنفری ؟ گفت : زیرا ھرگز نتوانستم مرد
شوم.
----------------------------------------------------------------
چند حکایت عرفانی:

« از شماست که بر شماست » قرآن کریم

*ھیچکس دروغ نمی گوید الاّ به خودش.

*ھیچکس فریب نمی دھد الاّ خودش را .

*ھیچکس ظلم نمی کند الاّ به خودش.

*ھیچکس خد مت نمی کند الاّ به خودش.

*ھیچکس خیانت نمی کند الاّ به خودش.

*ھیچکس ھدایت نمی کند الاّ خودش را .

*ھیچکس گمراه نمی کند الاّ خودش را .

*ھیچکس دوست نمی دارد الاّ خودش را .

*ھیچکس دشمن نمی دارد الاّ خودش را .

*ھیچکس نیست الاّ خودش .

تذکر :ھمۀ سخنان فوق مفاھیمی قرآنی ھستند .

------------------------------------------------------------------------
مصاحبه اي با یک ثروتمند:

س:آیا علم بھتر است یا ثروت؟
ج:البته که ثروت بھتر است زیرا بواسطه آن می توان علم و علما را ھم خرید .

س:آیا دین بھتر است یا ثروت ؟
ج:البته که ثروت بھتر است زیرا بواسطه خیرات و مبرات می توان خدا را ھم خرید .

س:آیا عشق بھتر است یا ثروت ؟
ج:البته که ثروت بھتر است زیرا بواسطه آن می توان ھر محبوبی را خرید.

س:آیا خودت بھتری یا ثروت ؟
ج:البته که ثروت بھتر است زیرا بدون آن خودی ندارم .

--------------------------------------------------
چند مصاحبه خصوصی

*از دانشجویی پرسیدم : چرا با اینھمه ھزینه گزاف دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی شده ایی ؟
گفت :واقعاً به آزادیش می ارزد : آزادی از دانش،اسلام و مخصوصاً خانواده .

****
از دروغگویی پرسیدم : چرا اینقدردروغ می گویی ؟
گفت : زیرا ھیچکس باورم نمی کند .
****
از زنی پرسیدم : عشق بھتر است یا ثروت ؟
گفت : عشق بھتر است با ثروت .
****
از نو مسلمانی پرسیدم : چرا متدیّن شده ایی ؟
گفت : زیرا بازار کفرم کساد شده بود .
****
از مؤمنی پرسیدم : چرا اینقدر نماز می خوانی ؟
گفت : کار از محکم کاری عیب نمی کند.

از جھودی پرسیدم : بانکداری اسلامی چیست ؟
گفت: جھودی که می خواھند بزور مسلمانش کنند .

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد سوم ص 13-11

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.