۱۳۹۵ آبان ۱۴, جمعه

چگونه دلی تواب میشود - چگونه کسی به امامت میرسد !


چگونه دلی تواب میشود - چگونه کسی به امامت میرسد !

انصراف و توبه و تحول از یک راه و روش که تمام زندگیمان را بر آن اساس بوده ایم مھمترین واقعه کل
زندگی ماست . این توبه یا به جبر است یا توفیق اجباری و یا به عشق و اختیاری که از معرفت است. این
توبه در صورتی بنیادی و سرنوشت ساز است و به عاقبتی برحق می رسد که ھم معرفتی و ذھنی باشد
و ھم قلبی و با عشق و رغبت عاطفی . توبه ذھنی مستلزم تعقل و صدق و واقع نگری می باشد ولی
توبه قلبی مستلزم وجود یک امام است که از فرد تواب دل می برد . ذھن آدمی برای کندن از جھان جھل
و کفر و فریب و حرکت در مسیر ایمان و سیر الی الله بخودی خود کفایت نمی کند . ذھن برای دل کندن از
دنیا پرستی لازم و کافیست ولی برای حرکت در راه حق بایستی قدرت قلبی که جوھره زندگی است در
میان آید . به ھمین دلیل است که آدمی به لحاظ ذھنی به تجربه می داند که دنیا پرستی و بازیگری و
دروغ و ریا و ستمگری و ستم بری و چاپلوسی و فسق بد است و عاقبتی ندارد ولی قدرت عملی یک
زندگی صادقانه و پاک و با عزّت را ندارد . ارادۀ عملی انسان از دل بر می خیزد و نه ذھن . ذھن فقط مدبّر
و کارگزار است رونده ، دل است و لذا تکامل بشری ھم تماماً قلبی است و حرکت جوھری ھمان سیر
تکامل و تحول دل است . و اینست که به وجود امامی زنده که دلت را بسوی حق بکشاند و زنده بحق کند
و قدرت حرکت بسوی حق بخشد ، ضروری است . امر ھدایت بدون امام زنده و بدون ولایت و محبت او
ممکن نیست . بی امام ، بی نور است ، بی جان است ، بزدل و ھراسان است . و آنچه که یک توّاب باید
انجام دھد دل کندن از ھمه و دل سپردن به امام است زیرا ماجرای ھدایت ماجرای دل است .

-------------------
چگونه کسی به امامت میرسد !
کسی که نمی تواند دروغ بگوید .
کسی که نمی تواند دوست نداشته باشد .
کسی که نمی تواند کینه ورزد .
کسی که ھمواره پا بر دل خود می نھد.
کسی که ھرگز به پول نمی اندیشد .
کسی که ھرگز از کسی نمی ھراسد .
کسی که ھمواره بین خود و دیگری ، دیگری را ترجیح می دھد .
کسی که در ھر دعوائی خودش را محکوم می کند.
کسی که جز خود علّتی برای سرنوشت خود نمی یابد .
کسی که برای خودش چیزی نمی خواھد.
کسی که خود را مسئول ھمه بدبختی ھای دیگران می داند .
کسی که با منّت کشیدن خدمت می کند.
کسی که بواسطه محبّت خود تک و تنھا می شود زیرا کسی را یاری تحمل محبّت او نیست .
کسی که قبل از مرگش با شوق کامل برای مردن آماده است و جز قبر خانه ای ندارد و بدنش قبر
اوست و غار اوست و راز غیبت اوست .

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد دوم ص 192

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.