۱۳۹۹ مرداد ۹, پنجشنبه

در باره جبر و اختیار

در باره جبر و اختیار 

وقتی که از کسی بشدت بدمان می آید و نفرت پیدا می کنیم می گوئیم "ذاتش بد است " یا " ذاتش پلید است " در این بیان منظورمان اینست که می خواهیم کل بدی اش را به گردن خودِ خودش بیندازیم و هیچ کس و علت دیگری را در بد بودن و پلید شدنش دخیل ندانیم و او را مسئول تمام و کمال بدیهایش معرفی کنیم و بدین طریق علاجش را فقط در نابودی اش بدانیم. در چنین مقامی طالب نابودیِ بی قید و شرط آن بیچاره شده ایم و اگر از دستمان برآید خودمان نابودش میکنیم. ولی چون چنین جرأتی و قدرتی نداریم لذا حکم نابودی اش را صادر می کنیم تا شاید کسی پیدا شود و این حکم را جاری سازد. زیرا اگر خودمان شهامت نابود کردنش را می داشتیم او را نابود می کردیم (بی سر و صدا) و آنگاه تازه برایش گریه هم می کردیم و می گفتیم که " آدم خوبی بود ". ولی چون چنین توانی نداریم و در عین حال شهامت این را هم نداریم که بگوئیم " او باید نابود شود " لذا متوسل به حکم فلسفی می شویم که آن عبارت باشد از : " او پلید است". پس این حکم و نظریه، حاصل نفرت و ترس است. 

از کتاب کند و کاوی در اصول تألیف استاد علی اکبر خانجانی جلد اول ص30

 موضوعات این کتاب : 
نیهیلیزم- شناخت شناسی -سنت - ماهیت اندیشه - جبر و اختیار - ابلیس - شریعت - هنر - برنامه ریزی - بیان - فلسفه - حکومت - خواب-موسیقی-علم-تکنولوژی-بنی اسرائیل - پزشکی-نیستی-آسمان-وراثت-خودشناسی-کتب آسمانی-مسیحیت-اسطوره ها

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.