۱۳۹۷ اردیبهشت ۲۱, جمعه

عرفان و خون

عرفان و خون




جدای اینکه همه عارفان همواره جان در آستین دارند و هر یک دهها موت ارادی را تجربه می کنند تا بقول علی (ع) خالص شوند و بسیاری از آنان به تراژیکترین وضعی شهید شده اند چرا که اسرار در میان آورده اند ولی به لحاظ اجتماعی و تاریخی هم شکوفائی عرفان رابطه ای مستقیم به حجامتهای اجتماعی داشته است و در دوره جنگهای خونین شاهد ظهور عالیترین عرفانها بوده ایم. در تاریخ اسلام شاهد سه دوره کلی از جوشش عرفانی هستیم که نخستین مرحله آن از قلب خونین واقعه عاشورا آغاز می شود و در طی یک سده از آن ماجرا شاهد ظهور صدها عارف و صوفی هستیم که الّبته اکثرشان بر مدار وجود خونین امامان رخ نموده اند که دو تن از مشهورترین آنان در این دوره عبارتند از شخصیت افسانه ای «ابن سنان» و نیز با یزید بسطامی، موج دوم جوشش عرفانی از بطن جنگهای صلیبی پدید آمد که شاخص ترین سیمای این دوره منصورحلاج و شیخ اشراق است که هر دو شهید شدند. و امّا موج سوم و خونین ترین دوره تاریخ اسلام ایرانی واقعه حمله مغول می باشد که از دریای خون این ماجرا بزرگترین عرفای ایرانی و فارسی زبان در جهان آشکار شدند که عطار و مولوی و شمس و حافظ از این جمله اند و بسیاری دگر. و اکثر عارفان این دوره جان سالم بدر بردند زیرا مردم زیر تیغ مغول بودند. و امّا شور عرفانی در کشورمان افول کرده بود که با وقوع انقلاب اسلامی و حمله عراق یکبار دگر برخاست که این واقعه را بایستی موج چهارم دانست. به یک معنا آنگاه که جامعه ای دچار حجامت شده و خون زلالتر و پاکتر می گردد و نیز بطالت حیات دنیا بیشتر مشهود می شود امکان بیداری بیشتری پدید می آید. و امّا آن عارف مطلق نیز در آخرالزمان و در یک طوفان خون جهانگیر ظهور می کند.

استاد علی اکبر خانجانی
دائرةالمعارف عرفانی جلد ۶ ص ۶۸

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.