۱۳۹۵ اردیبهشت ۴, شنبه

آدم و حوا -زن و خدا

آدم و حوا

زن و خدا
زن و خدا در نزد مرد دارای یک وجه مشترک هستند و آن اینکه هر دویشان در نقطه مقابل اراده و منیّت مرد
قرار دارند و دشمن دل او می باشند تا آنگاه که دل و اراده مرد تماماً و خالصانه به خدمت آنها درآید و جز آنها را نپرستد. به همین دلیل این دو هووی یکدیگر در نزد مرد محسوب می شوند. برای زن دشمنی خطرناکتر از
معرفت و ایمان مرد به خدا نیست و برای خدا هم دشمن شقی تر از محبّت به زن نیست لذا زن بزرگترین دشمن خدای مرد است و لذا تاریخ انبیاء به یک لحاظ تاریخ نبرد برعلیه این شقی ترین دشمن ایمان و اخلاص و عدالت و حقیقت است که در زندگی ابراهیم (ع) شاهد غایت این نبرد هستیم. مرد همواره بین اراده زن و اراده خداوند در تردد و کشاکش است. زیرا این هر دو چیزی کمتر از کل دل و اراده مرد را نمی خواهند و لذا بد شانس ترین مرد کسی است که دلش در گرو زنی کافر باشد. هر چند که حتی زن مؤمنه هم ایمان مردش را
تحمل نمی کند و به هرحال دشمن ایمان اوست که واقعه عایشه در تاریخ صدر اسلام یک نمونه کامل است. بدین لحاظ بایستی علی (ع) را یکی از خوش شانس ترین مردان تاریخ ایمان دانست که زنش یک استثناء بود و با
اینحال تلخ ترین حقایق درباره زن از زبان علی (ع) جاری شده است.
فقط دو کس است که می تواند از مرد دل ببرد: زن و خدا! ولی عموما اول نوبت زن است و تا زن، مردش
را به خاک سیاه ننشاند و از بابت محبّت مرد، انتقام نگیرد از دلش بیرون نمی رود و آنگاه اگر مرد دیوانه
نشود روی به خدا می کند و خدا را به دلش می خواند ولی هیچ مردی از همان اول دل به خدای نادیده نداده


است زیرا دل عاشق جمال می شود و نه کمال و لذا مردان خدا اول دل به جمال امام خود می دهند و در آئینه جمال پیر و امام خود، دل به خدا می دهند مثل علی (ع) نسبت به محمد (ص) و یا مولانا نسبت به شمس تبریزی.
عشق و دلدادگی به زن، یک عشق ذاتاً تصرفی است ولی عشق و دل سپردن به امام و سپس خداوند، عشق
ایثاری است و این حقیقت عشق است. و در واقع عشق به زن دارای معنائی واژگونه است و لذا عاقبتی فجیع
دارد ولی عشق به زن اگر بر مبنا و حقوق دین باشد و به فسق نگراید و موجب از دست دادن ایمان نشود
نهایتاً به ناکامی و ندامت و توبه قلبی می انجامد و به همراه آن کل دنیا از دل مرد به همراه زنش پاک می
شود. زیرا محبوبترین چیز که از دل برود مابقی دنیا هم بعنوان زیرمجموعه امیال قلبی از دل می رود و اینک
دل آماده است تا خانه خدا شود. بنابراین عشق به زن برای مرد یک ضرورت واجب و اجتناب ناپذیر در جهت
رسیدن به خداست و لذا هرکه بیشتر حقیقت و معرفت و دین خدا را جستجو و طلب کند به عشق زن یا زنان
کافر مبتلا می شود تا دلش برای دعوت از خدا و پذیرش خدا مهیا شود. زن این رسالت را دارد که دنیا را از
مرد پاک کند از طریق عداوت و انکار با دل و محبّت او. به همین دلیل مرد مؤمن و با معرفت هرگز از رذالتها
و بی وفائی و جفای زن کینه نمی کند و انتقام نمی گیرد زیرا زن را مأمور و معذور می یابد.
زن عصاره محبوبیتهای دنیوی برای مرد است و لذا چون بر دل مردی وارد شود و سپس خارج شود با خروجش دل مرد را از دنیا و دنیا را از دل مرد پاک و بیزار و منزه می کند و خانه خدایش می سازد. زن
پیامبر دل مرد است پیامبری بیرحم!
دائرةالمعارف عرفانی جلد ۴ ص ۲۵۸

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.