۱۳۹۴ اسفند ۱۲, چهارشنبه

تفاوت انسانها

وحدت وجود

تفاوت انسانها
همه انسانها دارای نفس واحدی هستند و آنچه که بعنوان تفاوتها بنظر می رسد مربوط به دو امر است: شرایط بیرونی و میزان تقوا. شرایط بیرونی همان جبرهای اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و خانوادگی می باشد که از هر فردی در شرایط  متفاوت هویت هائی متفاوت بارز می نماید. و اما تقوا نیز عامل درونی است که می تواند ظهور و بروز نفس را تحت فرمان آورد و از درجات متفاوت تقوا هویت هائی متفاوت آشکار نماید. وگرنه در شرایط یکسان اگر تقوائی نباشد همه انسانها به یک گونه بروز می کنند. و نیز در شرایط یکسان بیرونی آنچه که موجب تفاوت انسانهاست همان میزان تفاوت درجه تقوا می باشد.
و اما تقوی یا خویشتن داری معلول درجات متفاوت از ایمان و معرفت است. قدرت ایمان تعین کننده شدت و قوت خویشتن داری است و اما میزان معرفت تعیین کننده صورت اعمال و شیوه زیستن می باشد.
عمل به معرفت متضمن ایمان است و عمل به معارف توحیدی تر و عمیق تر و خالصتانه تر نیز متضمن ایمان
عمیق تر است. عمل به هر مرتبه از معرفت مستلزم همان درجه و شدت از ایمان است. ایمان به مثابه جوهره
اعمال و زندگی است و بدون آن اعمال آدمی هر چند که عارفانه باشد دارای جوهره و قو ت و روح نیست و
میان تهی و نارسا می گردد و حتی همچون ریا می نماید و جذابیت و قدرتی پدید نمی آورد. اعمال بزرگ و
خالصتانه مستلزم ایمان عظیم است و در غیر اینصورت فرد را دچار مخمصه می کند و در مواجه با نتایج
اعمالش دچار دغدغه و حتی ندامت می سازد. همتانطور که ایمان های قوی اگر بهمراه معرفت نباشد مولد
خرافه و اعمال جنون آمیز است.
آنچه که تقلید از اعمال و راه و روش بزرگان دین را به بن بست و بلکه نفاق می کشاند فقدان معرفت لازم
برای آن نوع اعمال است. و نیز آنچه که انسان را از اسارت جبرهای زمانه نجات می دهد و استقلال می بخشد و صاحب هویت می نماید ایمان و معرفت است. برای اهل دین توازن بین ایمان و معرفت امری واجب است. آنچه که بین مؤمنان تفاوت می اندازد تفاوت ایمان است. و اما تعادل بین ایمان و معرفت ممکن نیست الا در اطاعت یک پیر و امام موحد. زیرا این تعادل همان توحید و وحدت وجود انسان درخویشتن است که فقط در ارادت عرفانی ممکن می گردد تا ذهن و دل یعنی ضمیر آگا ه و ناخودآگاه متحد گردد.
جز انگشت شمارانی که در قلمرو دین و معرفت دچار تبدیل و تحو ل در ذات نفس می شوند و تقوا و معرفت
جزء طبیعت نفس آنهاست مابقی مردمان یا به جبرهای بیرونی تغییر می کنند و یا به جهاد نفسانی.
که نوع اول ریا می باشد و نوع دوم هم تقوی. و تا زمانیکه ذهن و دل یگانه نشود و مقام توحید حاصل نیاید
هویتی پایدار و ثابت رخ نمی دهد.
دائرةالمعارف عرفانی جلد ۵ ص ۲۹۳

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.