دشمنان توبه
چرا توابیّن راستین اینقدر دشمن دارند ؟
در قرآن کریم می خوانیم که : ھر گاه که فردی را به رسالت برگزیدیم مردمان به او گفتند تو ھم که تا
دیروز مثل ما بودی حالا چه شده که ادعای پاکی می کنی . ھر توبه ایی خالصانه خواه ناخواه آغاز یک
رسالت اجتماعی است ھمانطور که قرآن مؤمنان مبتدی را امر به ھجرت و ظلم زدایی از خویش و
اطرافیان می نماید و این سر آغاز یک رسالت است ھمچون رسالت پیامبر اسلام . ھر فردیکه از گذشته
خود توبه می کند و روی به معنویت و تقوا می نماید به ناگاه خود را در مقابل صف خشمگینی از
نزدیکانش می یابد که می خواھند او را از این توبه منصرف سازند . وجود این توبه کننده عملاً به مردمان
می گوید : شما ھم می توانید توبه کنید و توان نجات سرنوشت خود را دارید درست مثل من . در واقع فرد
توبه کننده در عمل خط بطلان بر مکتب اصالت جبر می کشد ھمانطور که پیامبر اسلام جبر پرستان را اھل
دوزخ و کافر می نامد . این است که کافران فرد توّاب را که می خواھد سرنوشت خود را از اسارت جبر
تاریخ و نژاد و جامعه برھاند و دارای اختیار باشد در عین حال که انسانی بغایت جسور می دانند ولی
بظاھر او را ابله و طلسم شده می نامند . جنگ مردم با چنین فردی ھمانا جنگ جبر بر علیه اختیار است
یعنی جنگ جباران با مختاران است که می خواھند مسئولیت سرنوشت خود را بر عھده گیرند و از گردن
جامعه و نژاد و حکومت و آسمان برگیرند . دشمنان توبه دشمنان حق انتخاب ھستند ھر چند که شعار
آزادی می دھند . فقط در چنین امتحانی است که ماھیّت دروغین این آزادیخواھی آشکار می شود . این
دشمنان توبه در عمل عاشق جباران ھستند و آزادیشان ھم آزادی در جباریت و ستم گری است .
دشمنان توبه دشمنان واقعی آزادی روح انسان ھستند و دشمنان تغییر سرنوشت .
کسی که از کفر و جھل و زندگی میراثی و تاریخی خود توبه کرده با تمامیت زمانه و جامعه خود جنگ
بزرگی را آغاز نموده است که این جنگ از جانب جامعه بر علیه این فرد آغاز می شود زیرا ھر توبه ایی
خالصانه جامعه ایی را به خود می اورد و دعوت به انتخاب می نماید بنابراین بقول قرآن ھر که به دین خدا
زنده شود گویی که کل بشریت را زنده می کند ولی اکثریت مردمان میلی به حیات روحانی ندارند و لذا بر
علیه مؤمنان به جنگ می پردازند تا این حیات انسانی را تخطئه و نابود سازند و اتفاقاً در چنین جنگی که
به راه می اندازند به طرزی حیرت آور روی به دین می کنند و وجدانشان علیرغم میلشان بیدار میشود .
کل تاریخ مذاھب بدینگونه پدید آمده است یعنی ھمواره در ھر دورانی چند نفری توبه کرده و ایمان آورده
اند و مابقی مردمان در جنگی که بر علیه این انگشت شماران براه انداخته اند جبراً به دین مبتلا شده اند
و لذا دین شرک و نفاق را پایه گذاری کرده اند که صورت مسلط ھمه مذاھب در طول تاریخ می باشد .
ھر انسان ھر چند مسلمان و متدینی لااقل یک بار در زندگیش بایستی از مذھب موروثی توبه کند تا دین
وی زنده شده و خودی گردد و به نور انتخاب روشن شود زیرا دین موروثی دین مرده است و از کفر ھم
بدتر است زیرا به نفاق می انجامد . به ھمین دلیل قرآن کریم کافران را پیرو مذھب آبا و اجدادی میخواند
و مھم نیست که این مذھب موروثی برحق و یا ناحق باشد یعنی مذھب موروثی و تاریخی در ھر حال
ضلالت است زیرا ھیچ مسئولیتی پدید نمی آورد و دین چیزی جز مسئول سرنوشت خود بودن نیست. در
بستر دین موروثی ھمه عبادات نیز موجب ضلالت و کفر می شوند زیرا از روی عادت ھستند . به ھمین
دلیل در قرآن نماز سھوی موجب تکذیب دین می باشد . و علی (ع) می گوید : وای بر ایمان عاریه ایی. و
این است که شقی ترین دشمنان توبه و دین زنده ھمانا نژاد فرد توّاب می باشد ھمانطور که نژاد ھر
پیامبری شقی ترین دشمنان او بوده اند و لذا دین زنده و حقیقی دشمنی شقی تر از نژآد و نژاد پرستی
ندارد و در رأس آن ھمسر و فرزندان و خاندان قرار دارند که در قر آن نیز مذکور است .
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی - جلد دوم ص 118
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.