فلسفه اخلاص در دین
آدمی تا زمانیکه ھنوز در این دنیا به کسی یا چیزی و نھایتاً بخودش امیدوار است خالصانه روی بخدا نمی
کند و ھنوز مشرک است. بنابراین اخلاص در دین و دین خالصانه حاصل خروج از خویشتن خویش در غایت
نومیدی از خویش است بشرط آنکه آدمی بتواند این نومیدی از خویشتن را تا به غایتش پاس دارد و در آن
بماند و نگریزد و روی به تخدیر و دریوزه گی نکند و دیوانه ھم نشود. پس این قدرت و مقام عظیمی است
که جز از عاشقان حقیقت بر نمی آید. ھمه مردان خدا و پیامبران و عارفان کامل برآمده از چنین مقامی
ھستند. تنھائی مطلق! یعنی آنگاه که از ھستی آدمی جز تن محض باقی نمی ماند. ماندن در ھمین تن
محض بی ھیچ ایده و امیدی این تن را خانه خدا می کند و اینست مقام مخلصین که بقول قرآن اراده و
اعمال آنھا جملگی از خداست از نزد خدا روزی می خورند و در ھمین دنیا در جنات نعیم پروردگارند و با
خدای خود بی حسابند و این مقام دوستی با خدا می باشد مقام ولایت وجودی! ھای تن به ھوی دوست
می رسد! خدا در غایت نومیدی در انتظار انسان است و از اعماق این ظلمت بناگاه نوری می درخشد و
آفتاب حق طلوع می کند و تنی ھیچ و پوچ محل ظھور نور پروردگار می شود و خانه امید نومیدان !
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد دوم ص 107
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.