منشأ ترحم به عاشوراي حسینی
در نظر عامه مردم محبت عین ترّحم و رقت انگیزی است ھمچون نگاه یک آدم ثروتمند به گدای کنار
خیابان یا رحم یک آدم سالم به فردی بیمار و در حال احتضار. این نگاه ھرگز صاحبش را ھمنشین و ھم
سفره و معاشر با فرد گدا و بیمار نمی سازد و بلکه صدقه ای می اندازد و در می رود تا بلایش دامن
خودش را ھم نگیرد.
و این محبت نیست و بلکه اتفاقاً غایت کبر و احساس برتری و شقاوت است و نوعی کفاره دادن است به
یک آدم کافر و بدبخت و خدا زده .مثل احساسی که بھرکسی در تماشای یک فاجعه انسانی دست می
دھد. ھمانطور که در روایت آمده که حتی یزید و اھل بیت او ھم بالاخره بر حال حسین و خاندانش
گریستند.آیا این از محبت است؟ و می دانیم که نخستین برگزار کنندگان تعزیه بر واقعه کربلا ھمان اھل
کوفه بودند که با مشتی خرما، بیعت خود با حسین را به ابن زیاد فروختند. چنین آدمی نمی تواند دارای
محبت باشد و اصولاً نمی د اند که محبت چیست . او حتی به فرزندانش ھم محبت ندارد. ترحم حاصل
بیزاری است . و لذا ھیچ انسان غیوری حاضر به پذیرش ترحم دیگران نیست.
متأسفانه نگرش و احساس عامه مردم ما به واقعه کربلا و در سوگواریھا از نوع ترحم و رقت است
و درست به ھمین دلیل بسیار دوست می دارند تا از دھان مداحان و مرثیه خوانھای خود این فاجعه را
مستمراً فجیع تر و دلخراش تر و رقت آمیزتر سازند تا بتوانند گریه ای کنند و ثوابی ببرند. و اینگونه استکه
تاریخچه کربلا در طول تاریخ ھمواره قطورتر شده و بر ابعاد حوادث افزوده گردیده و بلکه وقایع نوینی پدید
خیابان یا رحم یک آدم سالم به فردی بیمار و در حال احتضار. این نگاه ھرگز صاحبش را ھمنشین و ھم
سفره و معاشر با فرد گدا و بیمار نمی سازد و بلکه صدقه ای می اندازد و در می رود تا بلایش دامن
خودش را ھم نگیرد.
و این محبت نیست و بلکه اتفاقاً غایت کبر و احساس برتری و شقاوت است و نوعی کفاره دادن است به
یک آدم کافر و بدبخت و خدا زده .مثل احساسی که بھرکسی در تماشای یک فاجعه انسانی دست می
دھد. ھمانطور که در روایت آمده که حتی یزید و اھل بیت او ھم بالاخره بر حال حسین و خاندانش
گریستند.آیا این از محبت است؟ و می دانیم که نخستین برگزار کنندگان تعزیه بر واقعه کربلا ھمان اھل
کوفه بودند که با مشتی خرما، بیعت خود با حسین را به ابن زیاد فروختند. چنین آدمی نمی تواند دارای
محبت باشد و اصولاً نمی د اند که محبت چیست . او حتی به فرزندانش ھم محبت ندارد. ترحم حاصل
بیزاری است . و لذا ھیچ انسان غیوری حاضر به پذیرش ترحم دیگران نیست.
متأسفانه نگرش و احساس عامه مردم ما به واقعه کربلا و در سوگواریھا از نوع ترحم و رقت است
و درست به ھمین دلیل بسیار دوست می دارند تا از دھان مداحان و مرثیه خوانھای خود این فاجعه را
مستمراً فجیع تر و دلخراش تر و رقت آمیزتر سازند تا بتوانند گریه ای کنند و ثوابی ببرند. و اینگونه استکه
تاریخچه کربلا در طول تاریخ ھمواره قطورتر شده و بر ابعاد حوادث افزوده گردیده و بلکه وقایع نوینی پدید
آمده است. تماشای فیلم « مصائب مسیح »به ھیچکس این احساس را نمی دھد که کارگردانش مسیح
را دوست داشته است بلکه انسان فقط شاھد شقاوت کارگردان نسبت به مسیح است.
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد دوم ص 202
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.