تنها دشمن قسم خوردة انسان
و
تنها دوست قسم خوردة انسان
آیا چه امری باعث می شود تا نتوانی به دیگری بگوئی که دوستش داری ؟
آیا چه امری باعث می شود تا نتوانی راست بگوئی ؟
آیا چه امری باعث می شود تا نتوانی از بابت خطایت عذر بخواھی ؟
آیا چه امری باعث می شود تا نتوانی نیازت را بر زبان آوری و عقده کنی و دشمن عالم و آدم بشوی؟
آیا چه امری باعث می شود تا از خطای خود نگذری تا خودت را تغییر دھی ؟
آیا چه امری باعث می شود تا عمداً خودت را بفریبی و دیوانه کنی ؟
آیا چه امری باعث می شود که نتوانی حقایق را بپذیری؟
آیا چه امری باعث می شود که علیرغم عقلت عمل کنی ؟
...............................................................؟
................................................................؟
جز « من » خودت دشمن قسم خورده ای نداری!
و نمی توانی با من خودت از مَنَت بگذری !
ارزش وجودی و سرنوشت ساز یک پیرعرفانی (امام) از اینجاست.
او تنھا دوست قسم خوردۀ توست و تو تنھا دشمن قسم خوردۀ خویشتنی . و او دشمنت را از تو می
ستاند و بجان خودش می اندازد .
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی - جلد سوم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.