جنون جبر باوری و توطئه
نظریۀ « توطئه » که امروزه بصورت یک ایدئولوژی بر بسیاری حاکم شده است که ھر امر و واقعه ای
رایک دسیسه از جانب از ما بھتران می دانند : انگلیسی ھا ، روسی ھا ، آمریکائی ھا ، حکومت ھا و ..
سرنوشت ، اجنّه ، جادو ، شستشوی مغزی ، انرژی درمانی و ...... که صورتھا و عناوین متفاوتی از جنون
حاصل از این باور مالیخولیائی می باشد موجب از خود بیگانگی و نسیان و ھذیان و ستم پذیری انسان
و گریز از فھم واقعیت و مسئولیت خویشتن در جھان و مدرن است و در واقع مکتب « اصالت حماقت »
گریز از سرنوشت خویشتن و تبرئه اعمال خویش می باشد . پیروان این نظریه جز توجیه تبھکاری خود
مقصودی ندارند . پناه بردن به نظریۀ توطئه و باور به کاسه ھای زیر نیم کاسه در واقع تلاشی مذبوحانه
برای مسئول خود نبودن است این فرافکنی خود به ظلمت است و خود را در تاریکی قرار دادن و خود را
فھم نکردن و مسئول خود نبودن است .این نظریه بمانند ویروس ایدز اندیشه و روان بشر است . امروزه
این خرافه کھن که منشأ کفر و بی عھدی بشر بخویشتن است تحت عنوان دھھا نظریۀ بظاھر علمی و
سیاسی و روشنفکری و گاه دینی و عرفانی پنھان وتوجیه می شود که حتّی از نظریات کیھان شناسی
ھم بھره می برد .
جبر باوری و توطئه دانستن ھمه امور تا آنجا به پیش می رود که آدمی حتّی کل جھان ھستی را ھم یک
توطئه و توھم بداند که برای او تدارک شده است . جبر باوری موجب جنون و تباھی عقل واراده و
مسئولیت انسان نسبت به خودش می باشد . جنون و تباھی مدرن محصولی از این جبر باوری و جبر
پذیری است . انسان فقط یک دشمن و توطئه گر دارد و آن شیطان است که میخواھد انسان را بدبین و
مأیوس کند . بی تردید در ھمه جنبه ھا و ابعاد و موضوعات جھانی که در آن زندگی می کنیم ظواھری
ھست و نھفته ھا و باطن ھای پنھانی که از آن بی خبریم . این امر فقط شامل حال جھان سیاست و
اقتصاد و مسائل بین المللی نمی شود بلکه شامل حال مسائل خانوادگی و عاطفی ما ھم میشود و از
آن برتر شامل حال امیال و احساسات ما نیز می شود و شامل حال ھر علم و اندیشه و واقعیتی که در
جھان حضور دارد . ھر ظاھری باطنی دارد و ھر پیدائی نھانی دارد . ولی با دو نگاه می توان به این امر
نظر کرد نگاه معرفتی و نگاه دسیسه ای . آیا این نھان ھا حاصل جھل ماست یا حاصل دسیسه شیاطین و
اجنّه و از ما بھتران است .
انسان بیش از ھر چیزی نسبت بخودش جاھل است . یعنی نمی داند که این آرزو و فکری که در اوست
حاصل چه رازی در دل اوست . این رویاھای حیرت آور در خواب و بیداری برخاسته از چه اموری در ضمیر
پنھان اوست . آیا انسان بایستی ضمیر پنھان خود را یک توطئه گر بداند ؟ تئوری توطئه ھمان تقدیس جھل
خویشتن است .
انسان جاھل عادت دارد که ھر امری را که فھم نمی کند یک توطئه بخواند و بدینگونه خود را از زحمت
فھم امور تبرئه کند . پیروان فلسفه توطئه در واقع دشمنان اندیشیدن و معرفت می باشند و به زبانی
کاھلان وادی تفکّرند . در واقع پیروان تئوری توطئه اسیر ظلمت و جھل خویش ھستند حتّی اگر در لباس
علم و روشنفکری پنھان باشند . آنکه از فھم حقایق بیرونی گریزان است در واقع از کانون تفکر و خرد
وجود خودش فراری است یعنی عقل گریز است و لذا چنین افرادی بسوی جنون می روند . و در یک کلام
آنکه نمی خواھد خودش را فھم کند از فھم حقایق بیرونی گریزان است و تئوری توطئه نقابی بر این گریز
از خویشتن است . این جنون مھد بروز انواع جنایت و تبھکاری است و نیز ھر که خود مشغول توطئه است
ھمه را توطئه گر می یابد . بدین لحاظ تئوری توطئه یک عذاب الھی است .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.