زناشوئی آخرالزمان
در طی ھزاران سال نظام خانواده و زناشوئی بر حاکمیت ولایت مرد و یا به زبانی بر مردسالاری طی شد
که این دوران را می توان عرصه سنّت نامید . و اما در عصر مدرنیزم که قلمرو ظھور باطن انسانھا و
آشکاری مخفیگاه روابط است اوضاع به روند دیگری افتاده است. در گذر انتقال از سنّت به مدرنیّته
ایدئولوژی برابری زن و مرد حاکم شد که عمری نسبتاً کوتاه و کمابیش شیرین و عاشقانه ای داشت و
گویا اینک بر آستان پُست مدرنیزم و آغاز ھزاره سوم میلادی دیگر عمر مفید برابریھا در ھمه امور بسر
آمده و نوبت حاکمّیت زن و زن سالاری می باشد. این زن سالاری به لحاظ باطنی ھمان ماھیّت عرصه
سنّت است زیرا در آن دوران حاکمیّت خانواده بصورت ظواھر امور در اراده مرد بود ولی باطناً اراده زن بود
که به دست مرد اجرا می شد. اینک این حاکمیّت پنھان در حال آشکار شدن است و ظاھر و باطن این
رابطه یکی می شود. ھمانطور که امروزه شاھد بر سر کار آمدن زنان سیاستمدار در سراسر جھان
ھستیم حال آنکه در دوران سنّت در پس پرده سیاست ھا، پنھان بودند و اینک آشکار می شوند .
اگر بخواھیم از منظر تاریخی بنگریم بایستی زن سالاری جدید را یک جبر تاریخی بدانیم ولی از منظر
عدالت یک واقعه کاملاً منصفانه است که روی می دھد. ھزاران سال امور جھان بدست و اراده آشکار
مردان بود و اینک نوبت زنان است تا چه کنند. این ھمان فلسفه فمینیزم (مکتب اصالت زن ) است که
جھانگیر می شود و ھیچ چیز مانع وقوع این حق نیست و بلکه بیش از زنان خود مردانند که به لحاظ
تاریخی در حال بازنشسته شدن ھستند و مایلند که اراده امور را به دست زن بسپارند ھمانطور که در
اواخر عمر ھر زناشوئی ، زن سالاری رخ می دھد در اواخر عمر تاریخی بشر (آخرالزمان ) ھم شاھد زن
سالاری ھستیم . بھرحال نظام جھانی مردان به پدیدۀ امپریالیزم و تکنولوژیزم انجامید که آستانه نابودی
بشریّت است . حال ببینیم که زنان چه دسته گلی به آب می دھند. بھرحال فمینیزم در مراحل کودکی اش
چیزی جز مکتب اصالت سقط جنین و ھمجنسگرائی زنان و نابودی نسل بشر ارمغانی دگر نداشته است
مگر اینکه در مراحل رشد بلوغش عاقلتر شود . امیداوریم که چنین شود شما ھم بھتر است امیداور
باشید چون چاره ای جز این نداریم .
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد دوم ص 10
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.