فلسفه رکورد جهانی تصادفات اتومبیل در ایران
طبق آمار رسمی و بین المللی آمار تصادفات اتومبیل و ضایعات مالی و جانی ناشی از آن در کشور ما
سالھاست که رکورد جھانی را شکسته و مقام اول را داراست این آمار شامل سقوط ھواپیما نیز می
شود ھمچنین شامل نرخ آلودگی ھوای شھرھای بزرگ ایران و مرگ و میر ناشی از آن . چرا ؟
این آمار و رکورد جھانی مربوط به پدیده اتومبیل در کشور ماست که کشور ما را مبدل به قتلگاه آھن و دود
ساخته است و این تلفات و ضایعات جانی و مالی و فرھنگی و عاطفی و نھایتاً سیاسی در حد خسارات
یک جنگ تمام عیار است . این پدیده به چه معنایی است که شامل حال دولت و ملت می باشد .
بدون تردید حالا دیگر دلایل نقص فنی و عمرانی توجیه گر این معضله نیست زیرا بوضوح شاھدیم ھر چه
که اتومبیل ھا مدرن تر و مجھزتر می شوند و خیابانھا و جاده ھا عریض تر و استاندارد تر می شوند و علایم
و حراست ھای راھنمایی و رانندگی بیشتر می شود و پلیس ھم مجھزتر و جدی تر می شود و جریمه ھا
ھم نجومی تر می شوند و تبلیغات اموزشی رسانه ھا ھم گسترده تر می شود و آموزشھای اخلاقی و
دینی ھم بیشتر می گردد امار ما در این امر بالاتر می رود .یک بررسی ساده حقیقت بسیار تلخی را
پیشروی ما می نھد و این واژگون سالاری حیرت آور را تفسیر می کند .
بدون تردید این یک مسئله کاملاً انسانی است نه تکنولوژیکی و اقتصادی و سیاسی . این مسئله مربوط
به صاحبان اتومبیل ھا و رانندگان می باشد این یک مسئله کاملاً فرھنگی و اخلاقی وشخصیتی است که
تبدیل به یک ھویت ملی شده است که ھمه ارگانھای دولتی و قضائی را بسیج نموده ولی تاکنون نتیجه
معکوس بوده است .
مسئله ھویت است و بحران ھویت و تلاش برای رفع این بحران بواسطه تکنولوژی و نقدترین و عامیانه
ترین آن یعنی اتومبیل . این بازتاب بزرگترین بیماری فرھنگی ماست که دولت و ملت را در بر گرفته و آن
تکنوکراسی (فن سالاری ) می باشد که پس از پایان جنگ تحمیلی عود کرده است . وقتی قرار باشد که
انسان در پشت فرمان اتومبیلش احساس وجود کند و خود را به اثبات برساند اتومبیل تبدیل به عرش
کبریایی وجود شده و ھمچون خدایی آھنین بر سرش می شکند و او را به خود میآورد که : ای انسان تو
برتر ماشینی ! و این حق این ضایعه عظیم است .
علاوه بر این می دانیم که در ھیچ کجای دنیا اینقدر صدای بوق اتومبیل شنیده نمی شود که موجب
آلودگی صوتی نیز شده که بخشی از بھداشت روانی را مختل ساخته است و می دانیم ھمانطور که
شوپنھاور فیلسوف آلمانی نشان داده بخشی از خودکشیھای جھان صنعتی حاصل آلودگی صوتی است
و نیز صدای سرسام آور موسیقی از اتومبیلھا که گاه امواج ان کل بدنه اتومبیل را می لرزاند .
در عصر جدید ھیچ کس چون مرحوم آل احمد و دکتر شریعتی مرض ماشینیزم را پیشگویی نکرده است:
انسانی که روحش در اتومبیل رسوخ کرده و او را به لحاظ روانی مدھوش نموده و اتومبیل که قدرت تحمل
روح انسان را ندارد از کنترل خارج می شود . روحی که در ماشین دمیده می شود اینھمه ضایعات
مالیخولیایی به بار می آورد . سخن از اتومبیلھای جاندار و رانندگان بی جان است .
من اتومبیل دارم پس ھستم : این است راز این مصیبت و مرض ملی .
نیمی از مردم ما داغدار عزیزان خود در جریان انقلاب و جنگ تحمیلی و گروھکی ھستند و مابقی ھم
داغدار تصادفات اتومبیل و سقوط ھواپیما . گویی این دسته دوم مافات دسته اول ھستند و جبران گریز از
واقعه .
اگر تلفات حاصل از سقوط سیستماتیک ھواپیماھا را ھم به این معنا بیفزائیم درک می کنیم که این یک
مرض صرفاً عامیانه نیست و شامل حال دولت مردان ما نیز ھم می شود . در طی دھه اخیر ھیچ
کشوری به اندازه ما به واسطه حوادث اتومبیل و ھواپیما از دولت مردانش قربانی نگرفته است .
این تکنوکراسی جنون آسا جایگزین بی ھویتی ماست و بی ھویتی گزارشگر بی ایمانی ماست .
این مرض و جنون و خودکشی را اگر در کنار رشد فزاینده اعتیاد و بزه کاری و فحشاء و مفاسد اقتصادی
بگذاریم این حقیقت بھتر درک می شود . این احساس ھیچی و پوچی تا آن حد است که زندگی را بعنوان
بزرگترین نعمت الھی از ارزش انداخته است و فرد در پشت یک ماشین برای لحظاتی احساس وجود
میکند و سپس بدست آن « ھستی بخش »یعنی ماشین از ھستی ساقط می شود این به مانند
احساس وجود بواسطه انواع مخدرات است . پس بھتر است بجای اندیشه ھا و آرمانھای تکنولوژیستی
و به جای عریض تر کردن خیابانھا و جاده ھا و نو کردن اتومبیلھا و افزودن نیروھای انتظامی و وامھای
بانکی برای خرید اتومبیل فکری به حال ھویت و معنویت ملی شود . ما براستی در عطش مرگبار یک
انقلاب فرھنگی ھستیم .
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی - جلد پنجم ص 207
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.