۱۳۹۸ فروردین ۳۱, شنبه

روی عشق


وجه الله
مهربانی میکن ای مه روی عشق
همزبانی میکن ای هاهوی عشق

ای که جمله فاسقان را کشته ای
کشتگانت را ببر در کوی عشق

مطلقت اندر سبب آتش زده
کرده دل را خانه کوکوی عشق

ای تو در من، من زتو گردیده گم
کرده ام اندر بغل زانوی عشق

آنکه دیده روی تو شد هوی تو
آنکه مرده در برت شد روی عشق

گر تمام عشق را آری بغل
می نماند در برت یک موی عشق

موی عشق و های عشق و هوی عشق
مرحبا بر غمزه جادوی عشق
...
بوی عشقش عالمی دیوانه کرد
پس چه خواهد شد جهان از روی عشق
...
1- یکی بود یکی نبود. آن یکی که بود خدا بود ولی آنکه نبود من بودم. بناگاه چشم گشودم و دیدم من که نبودم حالا هستم و آنکه بود دیگر نیست. جای من و او عوض شده بود یعنی نبود بر جای بود قرار گرفته است. قبل از این هم چنین بود و من نبودِ او بودم و او هم بودِ من بود. او بود و من نبودم و حالا من هستم و او نیست.

از کتاب مذهب اصالت عشق جلد سوم
همه کتاب های صوتی و متنی استاد علی اکبر خانجانی در سایت :khanjany.com و nooreomid.net 
نشانی تلگرام: khodshenasi4@


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.