بهترین دوستان شهر بیکسی
خداوند در قرآن به مؤمنانش وعده می دھد که دین را برای خدا خالص کنند ھر چند که تنھا و بیکس می
شوند ولی خداوند انبیا ءو شھداء و صدیقین را با آنان محشور می کند و اینان خوب رفیقانی ھستند . این
حشر با مخلصین است در حیات دنیا . این بدان معناست که آنھا زنده اند و مخلصان را تنھا نمی گذارند
و یاریشان می دھند .
به لحاظ معرفتی این واقعه حیرت آور بدان معناست که عالم وجود دارای درجات و طبقاتی است و ھر کس
بمیزان سعی در دین و معرفت و صدقش به لحاظ باطنی در مقامی ویژه از جھان قرار دارد و با ھمه اھالی
ھمان طبقه از جھان محشور است چه زنده و چه مرده.
مؤمنان از اھالی آخرت ھستند حتّی در ھمین دنیا . تن آنھا در این دنیا مشغول انجام وظیفه است
و مرارتھا می کشد ولی دل و جانشان در جھانی دگر اقامت دارد و با ھمطرازان خود ھمزیستی می کند .
تن آنھا محبوس در خاک است و لذا گفته شده که حیات دنیا حبس مؤمنان است . و این تن در این جھان به
غایت استضعاف می رود و فقیر و بیمار و بیکس می گردد و امتحانی بزرگ برای خلایق است. و اینانند خلفای
خدا و وارثان زمین.
ھرچند که بھترین دوست ھمنشین آدمی ، خداست . و خوشا بحال کسانی که با او زندگی می کنند
و ھمچون چوپان مولوی ، دستانش را می شویند و پاھایش را می مالند و موھایش را شانه می کنند . این
حدیث شام آخر مسیح ھست که گفت: یاران ، مرا به شما نیازی افتاده است تا پاھای شما را بشویم .
پاھایش را شست و آنگاه از صلیب بالا رفت تا رخسارش را نظاره کنند . در آنجا کمی معطل و منتظر ماند
و کم کم تردید آمد و گفت : پروردگارا چرا تنھایم نھادی پس کجائی ؟
شوند ولی خداوند انبیا ءو شھداء و صدیقین را با آنان محشور می کند و اینان خوب رفیقانی ھستند . این
حشر با مخلصین است در حیات دنیا . این بدان معناست که آنھا زنده اند و مخلصان را تنھا نمی گذارند
و یاریشان می دھند .
به لحاظ معرفتی این واقعه حیرت آور بدان معناست که عالم وجود دارای درجات و طبقاتی است و ھر کس
بمیزان سعی در دین و معرفت و صدقش به لحاظ باطنی در مقامی ویژه از جھان قرار دارد و با ھمه اھالی
ھمان طبقه از جھان محشور است چه زنده و چه مرده.
مؤمنان از اھالی آخرت ھستند حتّی در ھمین دنیا . تن آنھا در این دنیا مشغول انجام وظیفه است
و مرارتھا می کشد ولی دل و جانشان در جھانی دگر اقامت دارد و با ھمطرازان خود ھمزیستی می کند .
تن آنھا محبوس در خاک است و لذا گفته شده که حیات دنیا حبس مؤمنان است . و این تن در این جھان به
غایت استضعاف می رود و فقیر و بیمار و بیکس می گردد و امتحانی بزرگ برای خلایق است. و اینانند خلفای
خدا و وارثان زمین.
ھرچند که بھترین دوست ھمنشین آدمی ، خداست . و خوشا بحال کسانی که با او زندگی می کنند
و ھمچون چوپان مولوی ، دستانش را می شویند و پاھایش را می مالند و موھایش را شانه می کنند . این
حدیث شام آخر مسیح ھست که گفت: یاران ، مرا به شما نیازی افتاده است تا پاھای شما را بشویم .
پاھایش را شست و آنگاه از صلیب بالا رفت تا رخسارش را نظاره کنند . در آنجا کمی معطل و منتظر ماند
و کم کم تردید آمد و گفت : پروردگارا چرا تنھایم نھادی پس کجائی ؟
و امّا بزرگترین تراژدی عرفانی اینست که یار در خانه دل باشد و محروم ز رویش.
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد چهارم ص 183
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.