۱۴۰۰ دی ۳, جمعه

غزل عشق : دازگاره (زادگاه مولف)

 دازگاره (زادگاه مولف)

چه خورشیدی ز دازگاره عیان شد

چه دریائی از آن وادی روان شد


چه داغ جان فروزی شد به دلها

چه عشق خانمانسوزی بجان شد


عجب کشف حجابی کرد خورشید

عجب ماهی چو آئینه عیان شد


چو ماه و آفتابش در هم آمد

در آن وصلش چه پیری این جوان شد


در آن هجرتکده یارم در آمد

در آن وصلش چه پیری این جوان شد


ز سرو قامتش آمد قیامت

چه حشر کامل از پیغمبران شد


چه روحی نازل آمد هر شب و روز

چه هوئی از دلم بر آسمان شد


همه شب محفل دیدار حق بود

سحرگه رویت شاه زمان شد


عجب دانشگهی بود آن خرابه

همه اسرار قرآنی بیان شد


ملائک از برای خدمت آمد

شه جن هم مرید عاشقان شد


همه مستی شد آن تلخی هجرت

عجب دازگاره ای دیر مغان شد


خودش دوزخ بُد و اهلش منافق 

ز بهر عشق یاران چون جنان شد


جنون عشق چون آمد به صحرا

حریق فتنه های شهریان شد


(ادامه دارد)

از کتاب غزل عشق تألیف استاد علی اکبر خانجانی

۴ - کتاب صوتی(۱) غزل عشق (مجموعه اشعار) ۱۳۶۵-۱۳۷۵

۴ - کتاب صوتی(۲) غزل عشق (مجموعه اشعار) ۱۳۶۵-۱۳۷۵

۴ - کتاب صوتی(۳) غزل عشق (مجموعه اشعار) ۱۳۶۵-۱۳۷۵

۴ - کتاب صوتی(۴) غزل عشق (مجموعه اشعار) ۱۳۶۵-۱۳۷۵

۴ - کتاب غزل عشق (مجموعه اشعار) ۱۳۶۵-۱۳۷۵

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.