نگاهی به تاریخچه خرافی پرستی
عرفان از معرفت است که بمعنای عقل و علم و ادراک یقین می باشد. ولی اما چگونه است که در کشور
ما این عقلائی ترین مکتب دینی مبدل به خرافی ترین مذاھب شده و علناً مکتب اصالت جھل و جنون گشته
است.
این فاجعه دینی در تاریخ ما یکی از مھمترین موضوعات تحقیق در قلمرو تاریخ اسلام است که متأسفانه
کسی را گوئی شھامت چنین تحقیقی نیست.
یکی از علل تبدیل عرفان به خرافه پرستی و مذھب جن و ورد و جادوگری و شارلاتانیزم این است که
عرفای ما متأسفانه بھردلیلی یا بسیار ثقیل و پیچیده سخن گفته اند مثل ابن عربی و ملاصدرا. و یا به زبان
شعر و استعاره و حکایت سخن گفته اند که جای ھزار تفسیر و سوء استفاده دارد. در میان ھمه عارفان
اسلامی فقط علی(ع) است که به نثر و به شیوائی و ساده گی کامل سخن گفته است که متأسفانه
کلام عرفان آن حضرت اصلاً مورد توجه علما و روحانیون ما نیست و چه بسا این کلام را منسوب به علی
(ع) نمی دانند مثل مجموعه « غُرر الکلم و دُرر الحکم »که دریائی از سخنان عرفانی به زبان ساده است.
و اما تا آنجا که تاریخ گواھی می دھد عرفان اساساً در عصر صفویان بود که تبدیل به دریائی از خرافات و
قشری گری شد و جالب اینکه این شاھان از نوادگان یک صوفی بزرگ بودند. گوئی حتی عرفان ھم که به
حکومت برسد ضد عرفان می شود. و به یاد داریم که شاه عباس بزرگ چه معامله ای با یکی از حکیمان و
عارفان عصر خود یعنی ملاصدرا نمود. بخش عظیمی از مفاسد و خرافات و جنونی که در لباس عرفان بر
جامعه ما حاکم است دستاورد این سلسله می باشد .
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد دوم ص 156
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.