۱۳۹۶ دی ۵, سه‌شنبه

فلسفه مقام خلافت اللّهی انسان


فلسفه مقام خلافت اللّهی انسان
بسیاری بر این باورند که اگر انسان جانشین خداست پس بایستی ھمه صفات او را ھم داشته باشد
یعنی بتواند از عدم بوجود آورد و ھر کاری که اراده کند انجام دھد . این تصوّر و احساس کافرانه انسان
نسبت به خود و خداوند است . زیرا انبیاء و اولیای الھی در طول تاریخ که از مظاھر کمال انسان بوده و
بیش از ھر کسی ظرف تحقّق مقام خلافت اللھی انسان بوده اند نه تنھا چنین صفاتی نداشته که به لحاظ
دنیوی بظاھر ضعیفترین افراد بشری بوده اند ھمانطور که خداوند ھم در کتابش فرموده که از
مستضعفترین انسانھا برای خودش خلیفه بر می گزیند و وارث زمین می کند . درحالیکه این انسانھا از
مادۀ زمین کمترین چیزی به ارث نمی برند و نمی گذارند .
کل جھان ھستی خلیفه خداست . کل کائنات و جھان طبیعت جانشین صفات اوست ولی انسان جانشین
ذات وحدانی اوست یعنی جانشین خود خود او ھمانگونه که در عرصه قبل از خلقت جھان بوده است. در
واقع انسان مظھر ھوی اوست و بایستی این ھو را در خودش جستجو کند و به آن برسد و در آن قرار گیرد
تا ارده خدا دربارۀ انسان تحقق یابد . و این معنا و مقام در سورۀ توحید بیان شده است : یگانگی ، بی
نیازی ، بی علت و معلول بودن و بی تائی .
خدا خواھی در خویشتن ھمانا ھو خواھی و بی تائی است نه صفات پرستی . بھمین دلیل علی (ع)
پرستش خدا بواسطه صفات را شرک نامیده است .

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد دوم ص 226

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.