۱۳۹۶ مهر ۲۷, پنجشنبه

فلسفه عشق شهوانی


فلسفه عشق شهوانی
شھوت جنسی در رابطه مرد و زن ھمان جنبش روح د و شقه شده آدم است که در دو قالب تن برای
وحدت و یگانگی ازلی به حرکت می آید . این جنبش که عشق نامیده می شود عطش توحید ذات آدم
است و عرصه و کارخانه ھمه فعل و انفعالاتی است که انسانیّت نامیده می شود و کارگاه تاریخ و تمدن و
فرھنگ و دانش و فن و قانون و مذھب و عرفان است .
عشق و شھوت جنسی واقعه رجعت به وحدانیت جان و روح و ھستی یگانه است . وجھی از وجود آدم از
سینه اش خروج کرد و بنام حوا تجسم یافت و لذا آدم را دچار قحطی وجود و از خود بیگانگی روح نمود
.پس آنچه که عشق شھوانی نامیده می شود مقدسترین واقعه در عالم وجود است که روح خدا در بشر
را به وجد وجود می اندازد و واقعه بازگشت به خویشتن خویش است و ارادۀ به یکی شدن این دو جان و
روح است که در ازل یکی بود و اینک دو پاره شده و در دو تن متفاوت محبوس گردیده است . پس عشق
شھوانی اراده به رھائی از قفس تن و پیوستن به نیمه دیگر خویشتن است .
آنچه که موجب طرد و لعن و اکراه بشر نسبت به عشق شھوانی گردیده یکی جھل بشر نسبت به این
واقعه است و دیگر سوء استفاده بشر از این واقعه که خود معلول این جھل و خود نشناسی می باشد.
پس واضح است آنانکه یگانه پرست تر و حق جوتر وزنده ترند و در عطش ھستی یگانه اند دارای قدرت و
عطش و عشق شھوانی شدیدتری می باشند ھمانطور که حضرت رسول اکرم ( ص) پیامبران خدا را به
لحاظ قدرت شھوانی به خروس سفید تشبیه نموده است . و ھمانطور که امر اول دین خدا ھمانا ازدواج
است و الفبای اخلاق و شریعت ھا ھم بر امور زناشوئی و خانواده استوار است و کل سرنوشت تاریخی
بشر ھم تماماً منوط به رابطه آدم – حوائی می باشد. مرد به مثابۀ خانه وجود است و زن ھم صاحب این
خانه است که بایستی به خانه دل مرد باز گردد تا در آنجا قرار یابد و مرد ھم احساس وجود کند . عشق
شھوانی آن قوه محرکه این رجعت زن و مرد به یکدیگر است . لذا زن بایستی در وجود مرد وارد شده
و تحت الشعاع وجود او احساس وجود نماید و آرام گیرد . این ھمان ولایت زناشوئی است . ولایت مرد به
زن و پذیرش این ولایت از جانب زن . اگر این ولایت رخ ندھد رابطه جنسی دچار اختلال و ناکامی و بلکه
عذاب می شود و رابطه زناشوئی به بن بست و سوء تفاھم و جدال وعداوت و طلاق می رود.
اگر مرد قدرت القای این ولایت را بر زن نداشته باشد و زن ھم این ولایت را با دل و اعمالش پذیرا نشود
شھوت جنسی به انحراف و بطالت و زنا کشیده می شود . زیرا آن واقعه ای که بایستی در رابطه جنسی
رخ دھد نداده است . شھوت جنسی موتور محرکه حرکت بسوی یگانگی و اتحاد زن و مرد است و اگر بر
اساس ولایت زناشوئی نباشد تماماً زنائی است و بالاخره به خیانت کشیده می شود .
اگر این ولایت رخ ندھد زن و مرد یا به طلاق و یا به زنا می روند و جز عداوتی بی پایان حاصلی ندارد و
حیات بشری مبدّل به دوزخ و فساد و جنگ و خیانت می شود ھمانطور که شده است .
آنچه که زنا و خیانت و عداوت زناشوئی نامیده می شود محصول رابطه جنسی بدون ولایت زناشوئی
است . و پر واضح است که فلسفه و شعاری که امروزه بانی انھدام خانواده و دوزخ بر روی زمین است
ھمانا برابری زن و مرد می باشد که دشمن ولایت زناشوئی است .

از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد ششم ص 167

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.