بنیاد رابطه خانواده با جامعه
(خانواده درمانی)
می دانیم که اساس پیدایش خانواده غریزه جنسی است و بر ھمین غریزه نیز استمرار می یابد و ھر کجا
این مسئله دچار خدشه گردد بنیان آن خانواده نیز به لرزه می آید. ولی اساس روابط اجتماعی در خارج از
خانواده ھمان غریزه معیشت و اقتصاد است . بدین گونه کل اساس گردھمائی و جوامع و مدنیت بر دو
غریزه جنسی و شکمی استوار است . یعنی آنچه که تمدن نامیده می شود در ھسته مرکز وپنھانش بر
زیر شکم استوار است و در سیمای آشکار اجتماعی اش بر غریزه شکم . و می دانیم جامعه بیرونی
حاصل روابط افراد تشکیل دھنده خانواده ھاست بنابراین این روابط ھمان رابطه بین دو غریزه جنسی و
شکمی می باشد و این بنیاد ھر اجتماعی بر روی زمین بوده است . ھمانطور که بنیاد قانون و شرع ھم
بر اساس حقوق زناشوئی و اقتصادی استوار است و پدیده ھائی مثل فرھنگ و علوم و فنون و سیاست
و حکومت حاصل ارتباط بین این دو غریزه مذکور و قوانین و اصول و مسائل و نیازھای ناشی از این ارتباط
متقابل است . بنابراین کل سلامت و رشد و ماھیت ھمه پدیده ھای ا جتماعی و مدنی بشر منوط به
ماھیت و سلامت روابط جنسی و معیشتی د رجامعه می باشد که ھسته اصلی و عملی آن در خانواده
پنھان است و بر دوش زن و مرد می باشد که زن مسئول اصلی سلامت جنسی است و مرد ھم مسئول
ارضای معیشت می باشد . و لذا ھمه معنویات و مقدسات و فرھنگ و عواطف یک جامعه برخاسته از
عملکرد این دو فرد در قلمرو این دو وظیفه می باشد. یعنی ھر مشکل و معما و ناھنجاری و فساد و
تبھکاری در جامعه و حکومت ھم حاصل ناھنجاری در انجام این دو وظیفه غریزی است : آداب و حقوق
خوردن و جماع کردن . بنابراین باز ھم خانواده و خانواده درمانی را اساس ھمه راه حل ھای جوامع بشری
می یابیم . و این در حالی است که متأسفانه اھمیت خانواده امروزه درحال فراموشی می باشد و از
قلمرو سیاستھای کلی در حال حذف شدن است.
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی - جلد پنجم ص 269
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.