رهائی از جبر سرنوشت
ضرب المثلی داریم که می گوید : فرزندان مکافات اعمال پدران خود را می پردازند این باور به لحاظ بیان
علمی ھمان است که امروزه ژنتیک نامیده می شود و یا علم وراثت . این باور بھمان میزان که راست
است نیست. آنچه که جبر سرنوشت نامیده می شود به لحاظی چیزی جز اسارت نژاد و وراثت آباء و
اجداد نیست .
در قرآن کریم پیروی از سنت پدارن ھمان روش کفر است . پس ابتلای به سرنوشت پدران و ادامه طبیعی
سرنوشت آنان بودن و گاه عذاب راه و روش غلط آنان را کشیدن ھمان راه کفر است و عذاب حاصلی از
این راه.
و اما راه دین به یک کلام چیزی جز راه و روش رھائی از جبر نژاد و ژنتیک و وراثت نیست. نبرد انبیای الھی
فقط راه و روش فائق آمدن بر این جبر است . و اینکه ابراھیم (ع) را پدر ایمان و رستگاری میدانیم در کل
زندگیش جز نبرد با نژاد را شاھد نیستیم که از دو جانب یعنی از پس و پیش ( پدر و فرزند ) رخ مینماید
: نبرد با پرستش راه پدر و عاطفه و عشق به پسر که تداوم راه اجداد است . پدر پرستی و فرزند پرستی
دو روی سکه نژاد پرستی است و اسارت ژن . پس کل دین خدا فقط برای رھائی اراده و اختیار و
سرنوشت فرد از اسارت وراثت ھاست . و این ھمان راه رسیدن به ھویت فردی و انسانی است . زیرا
انسان اسیر نژاد ھمان اسیر ژن است . در قرآن مردم پرستی ( ناس) در نقطه مقابل دین و رستگاری
است. زیرا« ناس » یک موجود بی اراده و بازیچه سرنوشت تاریخی – نژادی است و تا انسان از اسارت
« خود » رھا نشود نیست یعنی انسان نیست . نژاد پرستی و ژن پرستی امری واحد است که در آن
سیمای مردم پرستی خودنمائی می کند . انسان یا ژنتیکی و نژادی است که بیخود است و یا یگانه ونزادی است و خود است .
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد پنجم ص252
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.