شطح عشق (شطحیات)
1- آدمی هر کجا که نیازمندتر است عاشقتر می نماید تا نیازش را مهار و تعدیل کند و از حقارت و بنده گی خود نسبت به مخاطب (معشوق) بکاهد. یعنی بجای آنکه به مخاطب خود بگوید: بمن رحم و ایثار کن و نیازم را برآورده ساز می گوید: من عاشق تو هستم و می خواهم خودم را فدای تو کنم پس بگو که چه کنم! یعنی نیاز خود را تبدیل به نیاز طرف مقابل می کند و جای خود و او را عوض می کند و این مالیخولیای عشق است.
2- به بیان دیگر عشق لباس و عنوانی محترمانه و مقدس بر حقارت نیاز جنسی است که: من عاشق تو هستم نه محتاج تن تو!
از کتاب شطحیات تألیف استاد علی اکبر خانجانی
1- آدمی هر کجا که نیازمندتر است عاشقتر می نماید تا نیازش را مهار و تعدیل کند و از حقارت و بنده گی خود نسبت به مخاطب (معشوق) بکاهد. یعنی بجای آنکه به مخاطب خود بگوید: بمن رحم و ایثار کن و نیازم را برآورده ساز می گوید: من عاشق تو هستم و می خواهم خودم را فدای تو کنم پس بگو که چه کنم! یعنی نیاز خود را تبدیل به نیاز طرف مقابل می کند و جای خود و او را عوض می کند و این مالیخولیای عشق است.
2- به بیان دیگر عشق لباس و عنوانی محترمانه و مقدس بر حقارت نیاز جنسی است که: من عاشق تو هستم نه محتاج تن تو!
از کتاب شطحیات تألیف استاد علی اکبر خانجانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.