۱۳۹۹ اردیبهشت ۲۲, دوشنبه

متافیزیک زندگی

متافیزیک زندگی

42- وقتی که بچه بودم بطرز غمناکی شاد بودم و از شادی می گریستم و نمی دانستم که از چه اینقدر غمناکانه شادم. مسلماً شماها هم مثل من بودید. ولی اینک فرق شماها با من در اینست که همه تان بزرگ شده اید ولی من هنوز همانگونه بچه ام با اینکه سرم طاس و ریشم سفید و کمرم دولا شده و پاهایم نای چند پله بالا رفتن را ندارد. او بمن اجازه گنده شدن را نداد چون خیلی مرا دوست می داشت و همیشه با من بازی می کرد. ولی حالا دیگر با من بازی نمی کند. بلکه فقط مرا تنبیه می کند از اینکه چرا اینقدر خوش بین هستم و همه را باور دارم و با غیر او دوستی می کنم.

از کتاب متافیزیک زندگی تألیف استاد علی اکبر خانجانی ص 16

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.