تظاهر به دانائی
انسان بجای اینکه بخود بگوید « من می خواهم بدانم » می گوید «من می دانم» و بسرعت این امر بر وی مشتبه می گردد و از همبن جا ریای دانستن آغاز می شود : تظاهر به دانستن. این تظاهر بطور اتوماتیک و جادویی عمل می کند و دیگر فرد بکلی مطمئن است که واقعاً می داند زیرا حالا دیگر می داند و شکی هم ندارد تا ... بناگاه می بیند که دچار جنون شده بوده است و اصلاً هیچ نمی داند. و از اینجا صدق شناخت آغاز می شود ولی بندرت کسی پذیرای این صدق و این « نمی دانم » می شود. « می دانم » ادعاست و « نمی دانم» واقعیت است که محصول نهایی «می دانم » است. واقعیت بشری محصول ریاست.
.....
انسان بمیزانی که عاشق نیست عشق نمائی می کند و بمیزانی که اهل دین نیست دین نمائی می کند و بمیزانی که خوشبخت نیست خوشبخت نمائی می کند. بمیزانی که شاد نیست می خندد و می رقصد و بمیزانی که اهل شعور نیست شاعری می نماید و ...
استاد علی اکبر خانجانی
کتاب شناخت شناسی ص ۵۵
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.