زن و اعتیاد
ھر امر واحدی در مرد و زن دو نتیجۀ معکوس دارد . مرد ذاتاً برون گرا است و مخدارات وی را بسوی
درون خودش می کشاند و لذا صبور و چه بسا فکور می کند . ولی زن موجودی درون گراست و
مستی و نشئگی موجب برون گرائی زن می شود و او را بسوی ھرزگی و فحشاء می برد و اینست
که اعتیاد زن در ھمه جا بھمراه فاحشگی و فساد اخلاقی بوده است و در مورد مردان لزوماً چنین
نیست مگر اینکه مواجه با نیاز اقتصادی شدید شوند .
مستی و نشئگی در زن موجب تخریب عقل و حیا و فطرت است و او را بسوی شقاوت و
لاابالیگریھائی می کشاند که سرنوشت او را تباه می کند و چه بسا راه نجاتی ندارد زیرا اولّین چیزی
که زن در این وادی از دست می دھد عفّت و سلامت اخلاقی است و چنین زنی ھیچ مأوائی ندارد و
حتّی خانواده اش او را تحمل نمی کنند .
گرایش به مخدرات در زن به نوعی دگر یک معلول است معلول جدال او با اخلاق و عفّت و تقواست . و
زن در حالات مستی و بیخودی راحت تر می تواند مرتکب فحشاء گردد و لذا مواد مخدر ابزاری در
جھت تسھیل ھرزگی زن است زیرا ھوشیاری و وجدان را در وی از بین می برد . پس باید گفت
خانوادھائی که دارای فرھنگ مذھبی نیستند دخترانشان یا به افسردگی مبتلا می شوند و یا به مواد
مخدر می گرایند . افسردگی معلول فقدان امکان برون افکنی فحشاء است و مخدر ھم این امکان را
پدید می آورد . اعتیاد عذاب بی عفّتی است .
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد اول ص 171
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.