چارلی چاپلین ( پیامبر خود - مسخرگی مدرن)
سینما ذاتاً بر بازیگری پدید آمده است و لذا « کمدی »نخستین سینمایی بود که پدید آمد که سلطانش
چارلی چاپلین بود که خود سینما را ھم به بازی گرفت و مسخره کرد . ولی چارلی چاپلین یک خود –
مسخره آگاه و ھوشمند بود که این خود مسخرگی را مسخره کرد و ذاتش را در قلمرو تکنولوژی و مدرنیزم
آشکار کرد برخلاف کمدیھای بعد از او که به تقدیس خود مسخرگی پرداختند . او صادقترین و ھوشمندترین
سینماگر تاریخ سینماست . نبوغ چاپلین در درک و بازتاب مسخرگی نھفته در ذات مدرنیزم بود که او این
مسخرگی را در خودش آشکار کرد و این از عشق و ایثارش به حقیقت بود .
زندگی پس پردۀ سینمای چاپلین به غایت دردناک و حزن آور بود ھمانطور که زندگی ھمۀ دلقکھا چنین
است و بسیاری از آنان نھایتاً خود کشی می کنند ھمانطور که داستان نویسان مکتب طنز ھم دارای
ھمین خصوصیت ھستند مثل چخوف و ھدایت .
ھنر و ادبیات طنز تلخترین وجه ادراک بشر است که تلخترین حقایق را لباس خنده می پوشاند چرا که
تراژدی زندگی انسان حاصل بازیگری او با حقیقت خویشتن است . مثل نباتی که بھمراه تریاک مصرف می
شود .
چاپلین ، مضحک و نمایشی بودن ھمه ارکان تمدن مدرن را در سینمایش آشکار کرد بخصوص تکنولوژی،
دموکراسی و عشق را . او مثل اکثر نوابغ فرھنگی از فقر و محنت و ناکامی برخاست . او در عین حال به
نسبت شھرت عظیم خود یکی از فقیرترین سینماگر جھان بود . او با درک ذات این تمدن توانست به
ادراکی جھانی و عاطفی نسبت به بشر مدرن برسد و لذا در ھیچ سینمایی تا این حد ھم ذات پنداری رخ
نداده است .
در ھیچ ھنرمندی در تاریخ ھنر مدرن تا این اندازه خنده و گریه به ھم نیامیخته است: خنده ایی گریه آور و
گریه ای خنده آور ! و این واضحترین بیان ماھیت این تمدن است : جدیتی مضحک و مضحکه ایی تراژیک !
سینما در زبان لاتین از مصدر «cine»به معنای کودکی ، بازیگری و لوده گی است که بیان ھویت ذاتی
سینماست . و این ھویت فقط در سینمای چاپلین عیان است و لذا فقط سینمای چاپلین یک سینمای
واقعی و صادق است و زان پس بسوی تزویر رفته است و از ذاتش بیگانه شده و سینمای ضدسینماست
مثل سائر پدیده ھای مدرن . ھمانطور که امروزه جدی ترین و سرنوشت سازترین عامل در جھان اقتصاد و
سیاست ھمانا سینما ست یعنی مضحکترین پدیده فرھنگی رھبر و امام کل تمدن مدرن شده است و لذا
بشریت را شوخی شوخی به نابودی می برد .
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد سوم ص 191
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.