تلخ ترین حقیقت (فلسفه حق)
« حقیقت تلخ است » : این یک حکمت جھانی است ولی حکمتی وارونه و بلکه ابلیسی است و درستش
اینست: حقیقت از راه دور تلخ می نماید ! زیرا ھمه بدبختی ھا و تجربیات تلخ و ھلاک کنندۀ زندگی انسان
محصول گریز انسان از حقیقت ھر امری است. آنچه که ھر چیزی را نھایتاً تبدیل به حقیقتی تلخ و کشنده
می کند نزول ناگھانی حقیقتی در حین گریز ما از آن حقیقت است در حالیکه می خواستیم آن حقیقت را
کتمان نموده و بلکه در نزد خود وارونه سازیم. در واقع آنچه که تلخ است نه حقیقت بلکه وارونگی حقیقت
در نظر ماست و یا وارونگی ما در مقابل حقیقت. یعنی حق ستیزی !
حق در ذائقه کسی که با آن در جنگ است تلخ می آید و این نیز حق است. و اما از میان ھمه حقیقت
ھائی که شبانه روز از روبرو شدن با آن می گریزیم حقیقت عشق و محبت و دوستی است که در نزد
انسان حق گریز به مثابه تلخ ترین حقایق است. یعنی روبرو شدن با واقعه ای که از بطن معشوق و یا
کسی که دوستش می داشته ایم، بناگاه یک دیو آشکار شود. حال آنکه بارھا و بارھا قبل از قیامت
عشق، ما شاخھای این دیو را دیده و به روی خود نیاورده و بلکه آنرا تلطیف و وارونه کرده و نشانه عشق
تفسیر نموده ایم و علناً و آگاھانه خود را فریب داده ایم تا اینکه بالاخره حق آن عشق وارونه و دروغین بر
سرمان فرود آمده و سیمای دیوی را که عشق نامیده بودیم برما عیان می سازد. این عاقبت دوست
داشتن کسی است که دارای حق دوست داشته شدن نیست. و عاقبت توقع دوست داشته شدن و نه
دوست داشتن . اگر قرار باشد معشوق ھم عاشق را دوست بدارد این دیگر عشق نیست . حق عشق
بشری در یکطرفه بودن آن است و تلخی اش نیز.
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد سوم ص 113
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.