فلسفه توپ بازي
توپ ، بازیچه کودکان است و امروزه کل بشریت به کودکی خود بازگشته و توپ پرست شده است. عصر
جدید به لحاظی عصر توپ بازی و توپ پرستی جھانی بشر بر روی زمین است . زمینی که بواسطه علوم
و فنون د رحال استخراج کامل و تھی شدن است و ھر چه ھم که استخراج می شود بلعیده می گردد و
تبدیل به زباله می شود. گوئی عشق به توپ عشق به زمینی پوک و میان تھی است که ھمه بدنبال آن
می دوند تا آنرا بر دروازه حریف خود وارد کرده و وجودش را بگشایند و تسخیر کنند. این شی مدور میان
تھی و ورم کرده ھمچون مغز بشر مدرن نیز می باشد ھمانطور که براستی ھمه توپ بازان و توپ پرستان
و تماشاچیان توپ بازی به لحاظ مغزی میان تھی و پوک شده اند و ھیچ و پوچ گشته و به یاری این کله
پوک خود میخواھند حدود وجود دیگران راھم بشکافند و بر آن وارد شده و دیگران را مسخّر و مسخره خود
سازند. امروزه حتی تسخیر کردن به معنای سلطه و حکمرانی نیست بلکه بمعنای مسخره گی است. و
این مسخره گی نھایتاً کل زمین را بعنوان یک توپ به بازی می گیرد و آنرا می ترکاند.
فی المثل آمریکا را در عراق تماشا کنید و بریتانیائی را که بانی و سلطان این بازی در جھان است. این
توپ پرستی و توپ بازی در گلوله تفنگ و توپ ھم متجلّی است که جنگ بازی را پدید آورده است .
امروزه حتی سلطه ھم معنای خود را از دست داده و سلطه بازی است که جھانیان را به تماشای این
بازی می کشاند مثل میادین فوتبال . و این بازی منجر به بازی با توپھای کوچک و نامرئی با نام ھسته اتم
می شود وبازی اتمی در می گیرد و این غایت توپ بازی بشر است و توپ نشانه سمبلیک پوچ بازی و
پرستش پوچی و پوکی و عبث و بازی است . در قدیم این بازی ھمان چوگان بود. که بازی اشراف پوچ
شده دربارھا بود که گاه با کله قربانیان خود بازی می کردند و امروز جھانی شده است.
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد سوم ص 126
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.