کنکور: مفرّّ بی هویتی!
براستی جامعه ما از ھر حیث منحصر بفرد است از خوبیھا و بدیھا . معضله کنکور نیز در کشورمان ھیچ
مشابه ای در جھان ندارد.
مسئله اصلی قبول شدن است و سپس قبول شدن در رشته ای که بیشترین شدّت و عظمت را درنظر
مردم تداعی می کند . پس کنکور قبل از اینکه ربطی به تحصیل علم و یا رشته تحصیلی دلخواه داشته
باشد یک مسئله ھویتی و حیثیتی و احساس وجود است . به ھمین دلیل عدم قبولی منجر به افسرده گی
و پریشانی و حتّی جنون و امراض روانی و اعتیاد و بزھکاری می شود . این مسئله دال بر غوغای بی ھوّیتی
در نسل جوان است که کنکور را مترادف با بود و نبود خود می یابد . عدم قبولی در کنکور عموماً عین نابوده
گی است و عوارض روانی و اخلاقی بغایت ھولناکی دارد . این دیگر ھیچ ربطی به معضله علم ندارد و حتّی
ربط چندانی به مسئله کسب مدرک برای آینده شغلی و معیشتی ندارد . این یک مرض مسری و بغایت
خانمانسوز است که ھمه جوانان و ھمه خانوادھایشان را به جنون می کشاند . عشق به تحصیل علم
ھرگز نمی تواند مولّد مرض و فساد اخلاقی گردد و اینھمه بخل و حرص و عداوت برانگیزد.
آنان که قبول می شوند پس از چند سال دیگر تازه مواجه با یک بحران و عذاب عظیم نوینی می شوند . با
مدرکی در دست و جیب خالی و وامدار والدین و فامیل و بانکھا و با مغزی مملو از کبر و غرور که با چند شعار
و فرمول به اصطلاح علمی مقدّس شده است . و اینک باید بھر قیمتی دنیا را فتح کرد . در اینجا براستی
خوشا بحال کسانی که قبول نشدند و به راه دیگری رفتند . این دکتر – مھندسھای توخالی و جھانخوار چه
ھا که نمی کنند . تا آنجا که به یاد می آوریم ودر تاریخ می خوانیم اھل علم از مظاھر تواضع و تقوا و قناعت
و ادب و خدمت بی مزد و منّت به خلق بوده اند . ولی دانشگاھھای امروز جز بچه غول نمی پرورند . کل
نظام آموزش جھان شدیداً بیمار و مجنون است ولی نظام ما بدین لحاظ دچار سقط جنین شده است و ھیچ
عالمی نمی پرورد و انگشت شماری ھم که بطور اتفاقی اھل علم می شوند فرار را برقرار ترجیح می
دھند و باعث معمائی بنام« فرار مغزھا » ھستند.
مدرک سالاری در کشورمان به مرحله « بالاتر از خطر » رسیده است که بسیار فراتر از انگیزه ھای شغلی
و اقتصادی است و ای کاش ھمین بود.
من مدرک دارم ، پس ھستم و ھر کاری که دلم بخواھد می کنم : اینست راز مالیخولیائی که کنکور نامیده
می شود . براستی کدام والدین جراًت دارد از فرزند دانشگاھی خود بپرسد که : چه میکنی ؟
اگر قرار باشد کفر را در جامعه عینیّت دھیم و طبقه بندی کنیم این مالیخولیای کنکور را بایستی از مظاھریک کفر افسار گسیخته و جنون آمیز بدانیم که دین ودنیای جوانان و خانواده ھا را برباد می دھد.
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد پنجم ص 202
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.