کتاب (صوتی) فرهنگ لغات خان جانی
بیمار:
انسانی را گویند که دچار کاهش حیات و سلامت و عزت شده باشد و احساس مرگ و نیستی کند. بیمار شدن همان بی مادر شدن است یعنی از رحمت دور شدن است و از منشأ حیات قطع رابطه گشتن و ارتباط خود با علت زندگی را از دست دادن. آنهائی که قدر سلامت و عزت و نعمات زندگی را نشناختند و بلکه آنرا اکراه داشتند از منشأ حیات فاصله گرفتند و رنجور شدند. پس بیماریها نشانه های کفران نعمات و قدرنشناسی در باره حیات و هستی خویشتن است و طبیعی است که جز توبه و ایمان به کسی که حیات و هستی به انسان بخشیده است هیچ مرض و عذابی علاجی ندارد. بیماریها، عذابهای کفر هستند که اگر به توبه منجر شوند موجب اعتلای حیات می شوند وگرنه به تباهی تن و روان و وجدان می انجامد. مریض کسی است که مبتلا به رضا شده است و مجبور شده که راضی شود به مرض چرا که راضی به سلامت نشد. پس بیماری از نشانه های جهل است و دوا و دکتر نمی تواند جهل و کفر را معالجه نماید.
از کتاب فرهنگ لغات خان جانی تألیف استاد علی اکبر خانجانی
بیمار:
انسانی را گویند که دچار کاهش حیات و سلامت و عزت شده باشد و احساس مرگ و نیستی کند. بیمار شدن همان بی مادر شدن است یعنی از رحمت دور شدن است و از منشأ حیات قطع رابطه گشتن و ارتباط خود با علت زندگی را از دست دادن. آنهائی که قدر سلامت و عزت و نعمات زندگی را نشناختند و بلکه آنرا اکراه داشتند از منشأ حیات فاصله گرفتند و رنجور شدند. پس بیماریها نشانه های کفران نعمات و قدرنشناسی در باره حیات و هستی خویشتن است و طبیعی است که جز توبه و ایمان به کسی که حیات و هستی به انسان بخشیده است هیچ مرض و عذابی علاجی ندارد. بیماریها، عذابهای کفر هستند که اگر به توبه منجر شوند موجب اعتلای حیات می شوند وگرنه به تباهی تن و روان و وجدان می انجامد. مریض کسی است که مبتلا به رضا شده است و مجبور شده که راضی شود به مرض چرا که راضی به سلامت نشد. پس بیماری از نشانه های جهل است و دوا و دکتر نمی تواند جهل و کفر را معالجه نماید.
از کتاب فرهنگ لغات خان جانی تألیف استاد علی اکبر خانجانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.