معالجه طبیعی امراض
هر مرضی، آدمی را به قلمرو « رضا » می اندازد جبراً، تا راضی به انسان شدن خود شود و جدال را رها کند. و لذا مبارزه با هر مرضی همانا مبارزه با انسانیت خویش است و این مبارزه باعث باقی ماندن آن مرض و استمرار عذاب آوری آن در انسان می شود و این راز لاعلاجی هر مرض است. پس آنچه که علم طب نامیده می شود بر خلاف علاج و سلامت بشر عمل می کند و مرض را در بشر پایدار می کند که هم جلوی رشد انسانیت را می گیرد و هم جلوی معالجه طبیعی مرض را. اینست که علم طب ذاتاً مرض پرست و جهل پرست است و ذاتاً همه اطباء ضد مذهب و ضد شعور بیماران خود هستند و ضد سلامتی انسان. زیرا هر مرضی به انسان می گوید که: دست از حیوانیت بردار و انسان شو. ولی اطباء می خواهند با همکاری خود مریض این ندای ذاتی مرض را خفه کنند تا مریض نه رشد یابد و نه علاج. تا هم حیوان بماند و هم مریض.
استاد علی اکبر خانجانی
کتاب شناخت شناسی ص ۹۲
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.