۱۳۹۶ اسفند ۲۸, دوشنبه

با بازیگران

با بازیگران
ای بازیگران وادی عدم که نقش وجود را بازی می کنید! در این نقش ها آیا احساس وجود می کنید؟
برخی از شما نقش غنی را ایفا می کنید و برخی نقش فقیر را، برخی نقش قاتل را و برخی نقش مقتول را، برخی نقش خوشبخت و برخی نقش بدبخت را، برخی نقش عاقل و برخی نقش دیوانه را، برخی نقش عاشق و برخی نقش معشوق را، برخی نقش خوب و برخی نقش بد را، برخی نقش مؤمن و برخی نقش کافر را و ... .
بنگرید که جز نقش نیستید، واقعیت ندارید. آیا در کدامین مدرسه اینهمه نقشها را آموخته اید؟ می دانم در مدرسه ها! در مدرسه ها نقش وجود را آموخته اید تا نقش خدا را بازی کنید. و اینک از مدرسه بی نیاز و بیزار شده اید زیرا تماماً نقش گشته اید، نقش وجود! 
ای بازیگران نقش وجود، نقش آدم را هم آیا بازی می کنید؟ و یا فقط نقش خدا را دوست می دارید که بازی کنید؟ آری براستی مدتی است که دیگر نقش آدم فراموش شده است و بازی این نقش چه تهوع انگیز و نفرت آور و زجر دهنده گشته است و عین جنون و جنایت محسوب می شود و هیچ تماشاگری هم ندارد.
...
برای آدم بودن چه زجرها کشیدید. ولی کافی بود که هیج کاری نکنید همین و بس! تمام جان کندن شما برای آن بود که آدمیت خود را برای دیگران به اثبات برسانید و نتوانستید و لذا اصلا آدم بودن خود را طرد و نابود ساختید زیرا کسی نبود که آدمیت شما را تصدیق کند، آنکسی هم که تصدیق کرد او را تکفیر نموده و کشتید و سپس به تقلید از وی پرداختید تا شاید آدمیت شما برای خودتان ثابت شود ولی نشد و دیوانه گشتید و آدمیت را بکلی منکر شدید. آن کس همواره من بوده ام که یکبار دگر زنده شده ام ولی هیچ کس را طالب آدم شدن نمی یابم....
از کتاب"ابّر انسان" استاد علی اکبر خانجانی ص ۷

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.